شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

آخرین آواز عشق..

اگر هنوز من  آواز آخرین توام ،
بخوان مرا 
و مخوان جز مرا 
که میمیرم...
"حسین منزوی"

پر گشودیم..

دو آوای تنهای سر گشته بودیم،
رها در گذرگاه هستی
به سوی هم از دورها پر گشودیم...
"فریدون مشیری"

خوب شد دردم دوا شد..

من تو را بر شانه هایم می کشم
یا تو می خوانی به گیسویت مرا؟
زخم ها زد راه بر جانم ولی
زخم عشق آورده تا کویت مرا...

"ناشناس"

دوای رنج عشق

رنجور عشق به نشود

جز به بوی یار..

"سعدی"

خودت آمدی..

خود آهوانه به دام من آمدی تو

وگرنه

من این بهار در اندیشه‌ی شکار نبودم..

 "حسین منزوی"

تو بهار منی...

آیدا تو بهار منی و من خاک و مزرعه ام

باید بیایی و کنار من بمانی تا من سرسبز شوم

برویم و شکوفه کنم ، من بی تو هیچ نیستم

بی تو هیچ نیستم ...

بی تو هیچ نیستم..

"احمد شاملو"

عاشقانه های آیدا..

حرف بزن آیدا..

حرف بزن!

من محتاج شنیدن حرف‌های تو هستم...

با من از عشقت، از قلبت، از آرزوهایت حرف بزن... 

اگر مرا دوست می‌ داری، من نیازمند آنم که با زبان تو آن را بشنوم!

هر روز، هرساعت، هر دقیقه، و هرلحظه می‌خواهم که 

زبان تو، دهان تو و صدای تو آن را با من مکرر کند... 

افسوس که سکوت تو، مرا نیز اندک اندک از گفتن باز می‌دارد...

من با طوفان زنده ام، 

طوفانی از نوازش‌ها و جمله‌ها...

من حساس تر از آنم که تصور کنی بتوانم در چنین محیط نامساعدی زنده بمانم...

"احمد شاملو"

خواب نیاید به چشم...

بیدار می نشینم در سردچال خویش

شب تا سپیده خواب نمی جنبدم به چشم..

"احمد شاملو"

رهایی..

شما خودتان نیستید

ولی

یادتان دست مرا رها نمیکند!

"محمد صالح علاء"

یار جستم..

یار جستم که غم از خاطر غمگین ببرد

نه که جان کاهد و دل خون کند و دین ببرد...

"ناشناس"

بخوان مرا ، صدای تو خوب است...

یک ریز به خودم می گویم

تو را خواب دیده ام!

و تو هنگام خواب هی دور من می چرخی..

دلتنگ نگاهت میکنم ،

نگاه بر لب هام میگذاری و میگویی: دوست داشتنی من!

صدای تو می پرد توی چشم هام

و حلقه حلقه اشک درونش می گردد..!

"عباس معروفی"

خبر خوش!

محبوب من

در دنیا جز شما خبری نیست!

شما تنها خبر خوش این عالمید...!

"محمد صالح علا"

دنیا نمی ارزد..

بیا..

دنیا نمی ارزد 

به این پرهیز و این دوری..

"فروغ فرخزاد"

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد..

چه کند با غم تو

این دل آشفته ی من..؟

"سیمین بهبهانی"

تو بخندی همه چی خوب میشه..

غبارصبح تماشاست ،

هرچه بادا باد..!

تو هم بخند ، 

جهان خراب می خندد..!

"بیدل دهلوی"

شب های بیداری..

بشین ، مرو!

چه غم که شب از نیمه رفته است؟

بشین که با خیال تو ، شب ها نخفته ایم...

"فریدون  مشیری"

گفته بودی..

گفته بودی همیشه خواهی ماند..

سنگ بارید شیشه خواهی ماند

گفته بودی ترک نخواهی خورد

دین و دل از کسی نخواهی برد..

گفته بودی عروس فردایی ،

با جهانم کنار می آیی..

گفته بودی دچار باید بود ،

مرد این روزگار باید بود..

گفته بودی بهار در راه است..

گفته بودی ولی نشد انگار..

دست از این کودکانه ها بردار..

"علیرضا آذر"

آیدای بی تکرار من..

اگر بدانی چه قدر خسته ام آیدای من!
بگذار این حقایق را برایت بگویم..
راستش این است:

من نمی بایستی به تو نزدیک می شدم، 

نمی بایستی عشق پاک و بزرگ تو را متوجه خودم می کردم، 

نمی بایستی بگذارم تو مرا دوست بداری!

 من مرده ای بیش نیستم و هنگامی که تو را دیدم آخرین نفس هایم را می کشیدم..

افسوس...

چشم های تو که مثل خون در رگ های من دوید، یک بار دیگر مرا به زندگی باز گرداند!

تو آخرین چوب کبریتی هستی که

 می‌باید به آتشی عظیم مبدل شوی و از زندگی من، در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی...

 اگر این چوب نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است!

"احمد شاملو"

گر نگاهی بکنی..

می روم بر سر راهش به امید نظری..

آه اگر بگذرد آن شوخ و نگاهی نکند..

"هلالی جغتایی"

محبوب ماه من..

محبوب من

شما را در خواب دیدم!

سرو قد ، صنوبر قامت و ماه طلعت..

نزدیک تر شدم ، ماه شده بودید!

"محمد صالح علاء"

هروقت زانو را بغل کردی..

سنی ندارد عاشقی کردن

فرقی ندارد کودکی  ، پیری

هروقت زانو را بغل کردی ،

یعنی تو هم با عشق درگیری..

"علیرضا آذر"

سلام!

ای آرزوی جانم 

از ما سلام بادت!

"مولانا"

عهد نشکستم..

اگرچه نام من از نامه های تو افتاد

"اگرچه خرمن عمرم غم تو داد به باد"

اگرچه دست تو هرگز نبود در دستم 

"به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم"!

"وحید  نجفی"

تو..

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطح برجسته ای از زندگی من هستی..

"حمید مصدق"

درباره ی من ..

همچون دریا برای ابر

همچون ابر برای باران

و همچون باران برای چتر

هرچیزی درباره چیز دیگری ست..

و من ..

درباره ی توام..

"احسان افشاری"

قامت بلند صبر..

هزار سال پیش شبی که ابر اختران از دوردست می‌ گذشت از فراز بام من
صدام کرد!
چه آشناست این صدا ،
همان که از زمان گاهواره می‌شنیدمش..
همان که از درون من صدام می‌ کند
هزار سال میان جنگل ستاره‌ها پی تو گشته‌ام
ستاره‌ ای نگفت کز این سرای بی کسی، کسی صدات می‌کند؟
هنوز دیر نیست!
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست!
عزیز هم‌ زبان
تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟!

"هوشنگ ابتهاج"

تو را با هیچ چیز عوض نخواهم کرد!

من با صدای نفس کشیدنت هم عاشقی میکنم

حتی اگر آرام و بی صدا خودم را بگذارم در دست هایت و بروم!

حتی وقتی از کنارت رد شوم برای پرت نشدن حواست ،

بوی تنت را پک بزنم!

نه!

تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم ..

حتی با زندگی!

"عباس معروفی"

گر خبر یابی..

اگر شب ها خبر یابی ز درد انتظار من

ز خواب ناز رو ناشسته آیی در کنار من..

"صائب تبریزی"

خوش آمدی

غمخوار من به خانه ی غم ها خوش آمدی

با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ میزنند

می بینمت برای تماشا خوش آمدی..

"فاضل نظری"

مبادا خاطرش..

او مرا خاطر برنجاند

من او را عذر خواهم ، همچنان گویم:

مبادا خاطرش رنجیده باشد..

"اوحدی مراغه ای"