شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

از این غم انگیزتر...

از این غم انگیزتر؟

شعرهای مرا برای معشوق خودت بخوانی

و من برای تو ،

فقط شاعری باشم با نام مستعار..

"کامران رسول زاده"

حیف نیست ...؟!

نه که فکر کنی برای خودم می گویم 

اما ..

حیف تو نیست که 

با من نیستی ...؟!

"کامران رسول زاده"

دلگیرم ...

از اون دستاى نامحرم 

که دستاتو ازم دزدیده ،

دلگیرم...!

"کامران رسول زاده"

تاریخ را عقب بکش..!

خسته میشوم

از هفتگی ماه هایم ،

از شنبگی روزهایم ،

تاریخ این شعر را عقب بکش!

باید ببینمت ..

"کامران رسول زاده"

دلم گرفته باشد و ...

دلم گرفته باشد

و تو نباشی

و من جایی

میان سطرهای این شعر مرده باشم!

دلت که گرفت،

این شعر را بخوان

من

جایی، میان سطرهای این شعر مرده ام !

"کامران رسول زاده"