شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

باران باش!

دوباره زنده کن این خسته‌ ی خزان‌ زده را
حلول کن به تنم،
 جان ببخش و جانان باش!
کویر تشنه ‌ی عشقم
 تداوم عطشم
دگر بس است!
 ز باران مگوی، 
باران باش!
"حسین منزوی "

اگر تو نبودی...

اگر تو نبودی عشق نبود

همینطور اصراری برای ادامه ی زندگی

اگر تو نبودی زمین یک زیرسیگاری گلی بود

جایی برای خاموش کردن بی حوصلگی ها

اگر تو نبودی من کاملا بیکار بودم!

هیچ کاری در این دنیا ندارم

جز دوست داشتن تو...

"رسول یونان"

عاشقانه ...

مدت ‌هاست که برایت چیزى ننوشته‌ام

زندگى مجال نمى‌دهد، غم نان!

با وجود این، خودت بهتر مى‌دانى

نفسى که مى‌کشم تو هستى

خونى که در رگ‌هایم مى‌دود

و حرارتى که نمى‌گذارد یخ کنم

امروز بیشتر از دیروز دوستت مى‌دارم

و فردا بیشتر از امروز..

و این ضعف من نیست

قدرت تو است..

"احمد شاملو"

دیوانگی...

زندگی کمی دیوانگی می خواست

اما ما زیادی دیوانه شدیم...

"رسول یونان"

خیال باطل

تا قبل از در آغوش گرفتنش گمان می کردم

زندگی فقط زنده بودن است!

"سید علی صالحی"

خسته از بودن و نبودن...

خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو

حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو

رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس

قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس

طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن

قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره‌ها بزن

تکیه به شانه‌ام بده، دل به ترانه‌ام بده

راوی آوارگی‌ام، راه به خانه‌ام بده

یک‌سره فتح می‌شوم، با تو اگر خطر کنم

سایه‌ی عشق می‌شوم، با تو اگر سفر کنم

شب‌شکن صد آینه با شب من چه می‌کنی؟

این همه نور داری و صحبت سایه می‌کنی

وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن

با تو طلوع می‌کنم ولوله‌ای دوباره کن

با تو چه فرق می‌کند زنده و مرده بودنم

کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم

"افشین یداللهی"

بهانه زنده ماندن...

دوست داشتنت بهانه بود؛

من تو را برای نفس کشیدن می خواستم..

 برای زنده ماندن!

"سید علی صالحی" 

توجیه شاعرانه..

دوستت نمی‌ داشتم،
چه می‌ کردم؟
دنیا برای ادامه زندگی
توجیه شاعرانه ای میخواست!
"لیلا کردبچه"

آیدای بی تکرار من..

اگر بدانی چه قدر خسته ام آیدای من!
بگذار این حقایق را برایت بگویم..
راستش این است:

من نمی بایستی به تو نزدیک می شدم، 

نمی بایستی عشق پاک و بزرگ تو را متوجه خودم می کردم، 

نمی بایستی بگذارم تو مرا دوست بداری!

 من مرده ای بیش نیستم و هنگامی که تو را دیدم آخرین نفس هایم را می کشیدم..

افسوس...

چشم های تو که مثل خون در رگ های من دوید، یک بار دیگر مرا به زندگی باز گرداند!

تو آخرین چوب کبریتی هستی که

 می‌باید به آتشی عظیم مبدل شوی و از زندگی من، در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی...

 اگر این چوب نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است!

"احمد شاملو"

تو..

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطح برجسته ای از زندگی من هستی..

"حمید مصدق"

تو را با هیچ چیز عوض نخواهم کرد!

من با صدای نفس کشیدنت هم عاشقی میکنم

حتی اگر آرام و بی صدا خودم را بگذارم در دست هایت و بروم!

حتی وقتی از کنارت رد شوم برای پرت نشدن حواست ،

بوی تنت را پک بزنم!

نه!

تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم ..

حتی با زندگی!

"عباس معروفی"

دوست بدار..

نفس بکش

زندگی کن

دوست بدار!

عمر برف است و آفتاب تموز..

"سید علی صالحی"

...

کاش هرگز تو را نمی دیدم

این جهان بی بهانه  هم غم داشت!

زندگی بی تو هم مرا می کشت ،

این جهنم فقط تو را کم داشت..

"اهورا فروزان"

زندگانی نیست!

خسته م دیگر از این در قامت غم زیستن

با بهشت نسیه در نقد جهنم زیستن

زندگانی نیست تمرین فراوان مردن است

شرم می آید مرا زینگونه کم کم زیستن..

"حسین جنتی"

الامان..

من دلم گرفته ،

هرچه می روم نمیرسم..

ردپای دوست ؛

کوچه باغ عشق ؛

سایبان زندگی کجاست..؟

"محمدرضا عبدالملکیان"

پایان شب سیه..

که می‌گوید «مأیوس نباش»؟

من امیدم را در یأس یافتم ،

مهتابم را در شب ،
عشقم را در سال بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر می‌شدم ، گُر گرفتم!

زندگی با من کینه داشت ، من به زندگی لبخند زدم!

 "احمد شاملو"

چه غم دارم اگر عشق به نوازش آید..

چه غم دارم که این زهر تب آلود تنم را در جدایی می گدازد..

از آن شادم که در هنگامه ی درد ، غمی شیرین دلم را می نوازد..

اگر مرگم به نامردی نگیرد ، مرا مهر تو در دل جاودانی ست..

وگر عمرم به ناکامی سرآید ، تو را دارم که مرگم زندگانیست..

"فریدون مشیری"

کار دشوار...

آنکه آدم هست و عاشق نیست ، کیست!؟

زندگی بی عشق اگر باشد همان جان کندن است..

دم به دم جان کندن ای دل ،

کار دشواریست ، نیست..!؟

"قیصر امین پور"

سهم ما..

سهم ما از زندگانی خلوتی با حسرت است
چون پلنگی ناامید، از ماه باید بگذریم..

"محمد شیخی"

..

نیستی هم به داد من نرسید..

مرگ مرد آن زمان که من زادم!

"بیدل دهلوی"

اگر این بود عمر..

زندگی کردن من مردن تدریجی بود..

آنچه جان کند تنم ، عمر حسابش کردم!

"فرخی یزدی"

القصه ...

القصه ..

پی شکست ما بسته صفی

مرگ از طرفی و زندگی از طرفی..

"ناشناس"

آسودگی..

در تمام عمر اگر یک روز عاشق بوده ای

از حساب زندگانی روز حشر آسوده ای..

"صائب تبریزی"

از تو گرم تر..

زندگی را وجب وجب گشتم تا کسی اهل دردسر باشد

یک نفر از نژاد تابستان ، لااقل از تو گرم تر باشد..

"علیرضا آذر"

پیری زودرس..

مچاله در دهن زندگی اسیر شدن ..

در انتظار خبرهای خوب ، پیر شدن ..

"حامد ابراهیم پور"

پای دل اگر در میان باشد..

زندگی سرد بود اما عشق می تواسنت کارگر باشد..

می توان قطب را جهنم کرد ،

پای دل در میان اگر باشد..!

"علیرضا آذر"

زندگی..

چون زخم ، لب گشودن و چون شمع سوختن ..

لبخند ناگزیر ؛ همین است زندگی..

"فاضل نظری"

تلخ ..

بی تو 

من تلخ ترین واژه ی این زندگی م ..

"ناشناس"

کم کم ..

بی تو دیو وحشت هر زمان می دردم..

بی تو احساس من از زندگی بی بنیاد 

و اندر این دوره ی بیدادگری ها هر دم ،

کاستن ،

کاهیدن ،

کاهش جانم کم کم ..

"حمید مصدق"

آه اگر نرفته بودی..

زندگی بی تو پر از غم شدنش حتمی بود..

با تو اما

غم من کم شدنش حتمی بود..

"امید صباغ نو"