دلم ز هرچه به غیر از تو بود ، خالی ماند..
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی..
"سیمین بهبهانی"
رفت آن سوار کولی..
با خود تو را نبرده ..
شب مانده است و
با شب تاریکی فشرده ..
"سیمین بهبهانی"
منم آن شکسته سازی که توام نمی نوازی.
چه فغان کنم ز دستی که گسسته تار ما را ..
"سیمین بهبهانی"
بازگو
ای به کنار دگری خفته ی من ..
چه کند با غم تو این دل آشفته ی من ..؟!
"سیمین بهبهانی"
این که با خود می کشم هر سو ، نپنداری تن است!
گور گردان است و در آن آرزوهای من است...!
"سیمین بهبهانی"