شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

قامت بلند صبر..

هزار سال پیش شبی که ابر اختران از دوردست می‌ گذشت از فراز بام من
صدام کرد!
چه آشناست این صدا ،
همان که از زمان گاهواره می‌شنیدمش..
همان که از درون من صدام می‌ کند
هزار سال میان جنگل ستاره‌ها پی تو گشته‌ام
ستاره‌ ای نگفت کز این سرای بی کسی، کسی صدات می‌کند؟
هنوز دیر نیست!
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست!
عزیز هم‌ زبان
تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟!

"هوشنگ ابتهاج"

درد عشق

لذت عشق و وفا بین که سپند دل من

بر سر آتش غم رقص کنان می سوزد..

"هوشنگ ابتهاج"

عاشقی ست این ..

با مطلع ابروی تو هوش از سر من رفت

پیداست که بیت الغزل چشم تو چون است ..

با زلف  تو کارم به کجا می کشد آخر؟

حالی ز دستم سر این رشته برون است ..

"هوشنگ ابتهاج"

خیال تو ..

تمام شب به خیال تو رفت و می دیدم

که پشت پرده ی اشکم سپیده سر میزد..

"هوشنگ ابتهاج"

دلخوشی کاذب..

خودم را بی تو دلخوش میکنم جانا به هر نوعی..

گهی با اشک جانفرسا ، گهی لبخند مصنوعی...

"ه.الف.سایه"

بنشین تا بگویم..

بگذر شبی به خلوت این همنشین درد..

تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد..

"هوشنگ ابتهاج"

وقت است که باز آیی..

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی..

تا با تو بگویم غم شب های جدایی..

"ابتهاج"

خوشا..

خوشا شما..

که جهان می رود 

به کام شما..

"ه.الف.سایه"

دلواپسی جهانی..!

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید..

حالیا چشم جهانی نگران من و توست...!

"هوشنگ ابتهاج"

تنها ..تنها..

شب فرو می افتاد..

به درون آمدم و پنجره ها را بستم ..

باد با شاخه در آویخته بود..

من در این خانه ،

تنها..

تنها..

غم عالم به دلم ریخته بود..

"هوشنگ ابتهاج"

دردی گریه آلود

درون سینه ام دردی ست خونبار

که همچون گریه می گیرد گلویم ..

غمی آشفته ، دردی گریه آلود

نمی دانم چه میخواهم بگویم ..

"هوشنگ ابتهاج"

صبر ایوب ..

این صبر که من میکنم ،

افشردن جان است ..

"ابتهاج"

...

بخت از منَت گرفت و دلم آنچنان گریست

کز دست کودکی بربایی پرنده ای..

"ه الف سایه"

با این دل غم پرور...

ای شادی آزادی

روزی که تو بازآیی

با این دل غم پرورد

من با تو چه خواهم کرد...؟!

"هوشنگ ابتهاج"

برآید کام دل روزی..

ای سایه صبر کن که  برآید به کام دل

آن آرزو که در دل امیدوار توست...!

"ه الف سایه"