هوا آرام
شب خاموش
راه آسمانها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی میکند پرواز
رود آنجا که میبافند کولیهای جادو گیسوی شب را..
"فریدون مشیری"
بشین ، مرو!
چه غم که شب از نیمه رفته است؟
بشین که با خیال تو ، شب ها نخفته ایم...
"فریدون مشیری"
به خنده گفتی تنها نبینمت
گفتم غم تو مانده و شب های بیکران با من..
"فریدون مشیری"
چه غم دارم که این زهر تب آلود تنم را در جدایی می گدازد..
از آن شادم که در هنگامه ی درد ، غمی شیرین دلم را می نوازد..
اگر مرگم به نامردی نگیرد ، مرا مهر تو در دل جاودانی ست..
وگر عمرم به ناکامی سرآید ، تو را دارم که مرگم زندگانیست..
"فریدون مشیری"
تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه..
اشکی به زخم دوید ؛ ناگاه..
دیدم که هنوز عاشقم آه..
"فریدون مشیری"
افق تاریک
دنیا تنگ
نومیدی توان فرساست..
میدانم!
ولیکن ره سپردن در سیاهی ها
رو به سوی روشنی زیباست..
"فریدون مشیری"
این منم تنها و حیران..
نیمه شب ،
کرده ام همراز خود مهتاب را..
گویم امشب بینم آن گل را به خواب؟
من مگر در خواب بینم خواب را ..
"فریدون مشیری"
تو را به هرچه تو گویی
به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه
صبر مخواه..
که صبر راه درازی به مرگ پیوسته است ..
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه..
تو دوردست امیدی و پای من خسته است ...
"فریدون مشیری"
این منم..
خسته در این کلبه ی تنگ..
جسم جا مانده ام از روح جداست ..
من اگر سایه ی خویشم ، یا رب..
روح آواره ی من کیست؟ کجاست ..؟
"فریدون مشیری"
بخت آن ندارم که یارم
کند یاد من ..
حال من که گوید..
که گوید به صیاد من...؟!
"فریدون مشیری"
یدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت: منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد ...
چه دل آزارترین!
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه؟!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه..!
مدام پیش نگاهی ، مدام پیش ِ نگاه!
"فریدون مشیری"
شنیدم مصرعی شیوا ، که شیرین بود مضمونش..
منم مجنون آن لیلا ، که صد لیلاست مجنونش..
"فریدون مشیری"
شکفتی همچو گل در بازوانم
درخشیدی چو می در جام جانم ..
به بال نغمه ی آن چشم وحشی..
کشاندی تا بهشت جاودانم ..
"فریدون مشیری"