شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

قرار بی قراری هایم رفت..

گویند صبر کن که بیاید نگار تو

آن روز صبر رفت که رفت از برم نگار..

"قاآنی"

تیره و تار..

از روز من و بخت من ای دوست چه پرسی..؟

بی روی تو و موی تو ..

این تیره شد آن تار..

"قاآنی"