همچون دریا برای ابر
همچون ابر برای باران
و همچون باران برای چتر
هرچیزی درباره چیز دیگری ست..
و من ..
درباره ی توام..
"احسان افشاری"
شبی دوباره و ای کاش های تکراری..
فدای چشم قشنگت ،
هنوز بیداری؟!
"احسان افشاری"
بغض من گریه شد و راه تماشا را بست ..
از تو جز منظره ای تار ندارم در یاد..
"احسان افشاری"
از حباب نفسم می فهمم
چیزی از من ته دریا مانده..
مثل جا ماندن قلاب در آب ،
بدنم در بدنت جا مانده..
"احسان افشاری"