شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

صبح دلتنگی...

عقل با دل رو به رو شد

صبح دلتنگی بخیر..

"فاضل نظری"

تو با من آشتی کردی ولی..

کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی‌بخشم!

تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم...

"فاضل نظری"

خودم خواستم با تمام وجود...

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است

باش تا کار من و عقل به فردا بکشد...

زخمی کینه ی من!

 این تو و این سینه ی من

من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد...

"فاضل نظری"

حق عشق..

عشق حق داشت اگر تور نینداخت به آب

برکه ی بخت من از ماهی دلمرده پر است..

"فاضل نظری"

کامل ترین معنا

کامل ترین معنا برای عشق

تنهایی است..

"فاضل نظری"

خوش آمدی

غمخوار من به خانه ی غم ها خوش آمدی

با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ میزنند

می بینمت برای تماشا خوش آمدی..

"فاضل نظری"

دل تنگم

من چه در وهم وجودم چه عدم ، دل تنگم
از عدم تا به وجود آمده ام ، دل تنگم
راز گل کردن من خون جگرخوردن بود
از درآمیختن شادی و غم ، دل تنگم 
"فاضل نظری"

لبخند تو خلاصه خوبی هاست..

خبر داری که شهری روی لبخند تو شاعر شد؟

چرا اینگونه کافرگونه بی رحمانه می خندی..؟!

"فاضل نظری"

تمام نا تمام من..

مثل نوری که به سوی ابدیت جاری ست

قصه ای با تو شدآغاز که پایان نگرفت..

"فاضل نظری"

صبح بخیر عشق!

تازه سلام اول این قصه می رسد

پر می شود تمام من از ماجرای تو

صبحانه حاضرست بفرما غزل بنوش

طعم بهشت می دهد امروز چای تو..

"فاضل نظری"

وای بر من..

وای بر من که در این بازی بی سود و زیان

پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن..

باز با گریه به آغوش تو بر میگردم

چون غریبی که خودش را برساند به وطن..

"فاضل نظری"

دلتنگی قفس..

گاهی قناری ها اگر در باغ هم باشند

مانند مرغان قفس دلتنگ می خوانند..

"فاضل نظری"

کار عشق..

ز دست عشق جز خیر بر نمی آید

وگرنه پاسخ دشنام ، مهربانی نیست!

"فاضل نظری"

...

بگذار عمر 

بی تو 

سراپا هدر شود..

"فاضل نظری"

...

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا گشتن زمین ، ماه است..

شب مشاهده ی چشم آن کمان ابروست

کمین کنید رقیبان ، سر بزنگاه است ..

"فاضل نظری"

جنگ تن به تن..

من از نزاع دلم با خودم خبر دارم..

چگونه با دو ستم پیشه مهربان باشم؟

"فاضل نظری" 

ای عشق ببین..

تنهایی و رسوایی

بی مهری و آزار

ای عشق ببین من چه کشیدم تو چه کردی..

"فاضل نظری"

شده آیا..؟

من پریشان تر از آنم که تو می پنداری..

شده آیا ته یک شعر ترک برداری!؟؟

"فاضل نظری"

تو به ممکن شدنم فکر نکن!

من محال است به دیدار تو قانع باشم

کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه..

"فاضل نظری"

تو بمان و دگران ..

چشمت به چشم ما

و دلت پیش دیگری ست ..

"فاضل نظری"

من..

کودکان دیوانه م خواندند و پیران ساحرم

من تفرجگاه ارواح پریشان خاطرم..

"فاضل نظری"

کاش بیداری نبود..

چشم به حیرت گشودم و تو نبودی..

کاش سر از خواب برنداشته بودم..

"فاضل نظری"

خیالت راحت!

من دلم پیش کسی نیست خیالت راحت..

منم و یک دل دیوانه ی خاطر خواهت..

"فاضل نظری"

ای بر پدرت دنیا..

در تمام سال های رفته بر ما
روزگار
شادمانی می خرید از ما
و ماتم می فروخت
..
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها

گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت..

"فاضل نظری"

ربنا لا تحملنا ما لا طاقته لنا به..

خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت

گاهی به قدر صبر بلا می دهد خدا!

"فاضل نظری"

...

همراه بسیار است اما همدمی نیست

مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست...!

"فاضل نظری"

چه کردی برای داشتنم؟!

مغرور ولی دست به دامان رقیبان

رسوا شدم و طعنه شنیدم ،

تو چه کردی..؟!

"فاضل نظری"

به چه قیمت؟

یک عمر جدایی به هوای نفسی  وصل..

گیرم که جوان گشت زلیخا..

به چه قیمت؟!

"فاضل نظری"

ای روزگار..

ای دل من اگر راز نگهدار تو بودم ،

این چشمه خشکیده نمی کرد تراوش..

من بی تو سر افکنده و دم سردم و دلخون ..

ای عشق!

سرت سبز و دمت گرم و دلت خوش..

"فاضل نظری"