شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

دیدی..

دیدی! 

دیدی شبی در حرف و حدیث مبهم بی‌فردا گم‌ت کردم 

دیدی!

در آن دقایق دیر باور پر گریه گم‌ت کردم 

دیدی!

 آب آمد و از سر دریا گذشت و تو نیامدی!

حالا بیا به بهانه‌ای تمام شب مغموم گریه را

از آواز نور و تبسم ستاره روشن کنیم...

من به تو از خواب‌های آینه اطمینان داده‌ام..

ری‌را!

سرانجام یکی از همین روزها

تمام قاصدک‌های خیس پژمرده از خواب خارزار به جانب بی‌بند آفتاب و آسمان بر می‌گردند..                                                                                                                        "سید علی صالحی "

شب دراز است و..

گفتم روم که چشمت مایل به خواب ناز است

بگشود زلف و گفتا بنشین که شب دراز است...

"موسی همدانی" 

یاد تو روی لب های من چه میکند؟!

محبوب من!

هر شب این موقع از خودم می پرسم

اسم شما روی زبان من چه میکند؟ 

دم به دم اسم شما را از روی لبم پاک می کنم

 ولی باز آواز شما را میخوانم...

هر شب ،

هر شب دهانم بوی اسم شمارا میدهد!

یاد شما در سینه  من چکار میکند؟! 

"محمد صالح علا"

رقص خیال..

هوا آرام

شب خاموش

راه آسمان‌ها باز

خیالم چون کبوترهای وحشی می‌کند پرواز

رود آنجا که می‌بافند کولی‌های جادو گیسوی شب را..

"فریدون مشیری"

حسرت خواب..

در زیر سایه ی مژه ت

خوابم آرزوست..

"فریدون مشیری"

گریزان ازخواب..

همه خفتند و
من دلشده را خواب نبرد...
"مولانا"

کشنده خواب های من..

و تو هر جا و هر کجای جهان که باشی

باز به رویاهای من بازخواهی گشت..

تو مرا ربوده٬؛ مرا کشته؛ مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای...

هم از این روست که هر شب،

تا سپیده دم بیدارم!

عشق همین است در سرزمین من...

من کشنده ی خواب های خویش را دوست می دارم!

"سیدعلى صالحى"

شادمانی بی سبب

من همه این سال‌ها

هر از گاه که خوابت را می‌ بینم،

می‌ بینم باز جایی هستیم انگار

و داریم تن می‌شوئیم در لمس نور،

و یک جور هوای خاص،

حس عجیب،

میل، مست، حلول، هست...

هی شادمانی  بی‌ سبب

شادمانی بی‌ سبب...!

"سید علی صالحی"

نباید بخوابیم!

نباید بخوابیم!
 در خواب خواهیم مرد!
 درد ما تنها همین دغدغه دیر به دیر نیست..
 تنها همین نیست که ممکن است تشنه در تاریکی بمیریم! 
خیلی وقت است که از شدت خستگی دیگر خوابمان نمی رود..
اینجا در این سرزمین چقدر سخت است حتی مردن به رایگان!
"سید علی صالحی"

نیمه های شب..

نیمه های شب است و بیدارم..

نیمه های شب است و خوابیدی..

کاش هرگز تو را نمی دیدم..

کاش هرگز مرا نمی دیدی..

"اهورا فروزان"

خواب نیاید به چشم...

بیدار می نشینم در سردچال خویش

شب تا سپیده خواب نمی جنبدم به چشم..

"احمد شاملو"

بخوان مرا ، صدای تو خوب است...

یک ریز به خودم می گویم

تو را خواب دیده ام!

و تو هنگام خواب هی دور من می چرخی..

دلتنگ نگاهت میکنم ،

نگاه بر لب هام میگذاری و میگویی: دوست داشتنی من!

صدای تو می پرد توی چشم هام

و حلقه حلقه اشک درونش می گردد..!

"عباس معروفی"

شب های بیداری..

بشین ، مرو!

چه غم که شب از نیمه رفته است؟

بشین که با خیال تو ، شب ها نخفته ایم...

"فریدون  مشیری"

محبوب ماه من..

محبوب من

شما را در خواب دیدم!

سرو قد ، صنوبر قامت و ماه طلعت..

نزدیک تر شدم ، ماه شده بودید!

"محمد صالح علاء"

گر خبر یابی..

اگر شب ها خبر یابی ز درد انتظار من

ز خواب ناز رو ناشسته آیی در کنار من..

"صائب تبریزی"

...

دارم هِی نیامَدنت را خواب می‌کنم و آمدنت را خواب می‌بینم

داشتنت را بغل می‌کنم و بوسیدنت را خیال می‌بینم

دارم  هِی با تو حرف می‌زنم

هِی با تو حرف زدن را، گوش می‌کنم

هر روز  کنارِ تو راه میروم، قدم می‌زنم

خسته می‌شوم

کنارِ تو دراز می‌کشم می‌خوابم!

سلام خوبِ قشنگم

پاهایت درد نگیرد از سنگینی‌ سرم

آخر، سرم پُر از سنگین است

از دِق‌هایِ انتظار

از نیامدن‌ هایِ، هِی تو

از کجا رفته‌ای،

راهِ کدام جاده را گرفته‌ای سنگین است،

بگذار سرم را از پایِ تو بردارم!

تمامِ دردهایی که کشیدی را دارد

تمامِ دلتنگی‌هایی که داشتی را

تمامِ اجبارِ رفتن و بیهوده، رفتن را

سرم به اندازه‌یِ خیلی سنگین است

به‌قدرِ زیادمی‌ترسم پایت درد بگیرد وُ

نتوانی برگردی

بیایی

وَ در آغوشَ‌م خواب روی!

 بگذار سرم را از پایِ خیال تو بردارم

سنگین است..

خوابت درد می گیرد...

"افشین صالحی"

خواب پروانه شدن...

دل من در دل شب خواب پروانه شدن میبیند

مهر در صبحدمان داس به دست

خرمن خواب مرا می چیند..

"حمید مصدق"

درد شب بیداری..

شبانگاهان که مه می رقصد آرام

میان آسمان گنگ و خاموش

تو در خوابی و من مست هوس ها ؛

تن مهتاب را گیرم در آغوش..

"فروغ فرخزاد"

خواب..

خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند..

خواب دیدم که تو رفتی..

بدنم جان دارد..!

"علی صفری"

کابوس!

در خواب دیدم دیگری بوسیده رویت را..

این خواب ها را غالبا کابوس می نامند!

"سجاد شهیدی"

طبق معمول من بی سر و پا جاماندم..

به روشنای تو زل میزند سیاهی ها

شبیه غبطه ی جامانده ها به راهی ها 

بجز سلام به تو، آن هم اکثراً از دور

چه کرده ایم در این عمری از تباهی ها؟

به پیشگاه شما سر به زیر می آیم

به سربلندترین شکل عذرخواهی ها

دو لنگه درب حرم باز، مثل آغوشت

همیشه هست پذیرای بی پناهی ها

ازین به بعد ندارند تاب دریا را

که خواب حوض تو را دیده اند ماهی ها

که سنگفرش تو از جنس چشم آهوهاست

و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهی ها 

دوباره باید ازینجا به جاده زل بزنم

همان حکایت جامانده ها و راهی ها

" هادی جانفدا"

خانه برانداز

حالیا خانه بر انداز دل و دین من است

تا در آغوش که می خسبد و همخانه ی کیست..

"حافظ"

تعبیر آشفته

دیده ام خواب پریشانی و هرکس شنود

به سر زلف پریشان تو تعبیر کند..

"ناشناس"

آشوبگرشه

شب مهتاب و

فلک خواب و

طبیعت بیدار..

باز آشوبگر خاطرشیدا شده ای..

"شهریار"

خواب و خیال..

خفته بودم که خیال تو به دیدار من آمد

کاش آن دولت بیدار مرا بود دوامی..

"شفیعی کدکنی"

بی خوابی..

یک شب خیال چشم تو دیدیم ما به خواب

زان شب دگر به چشم ندیدیم خواب را...

"سلمان ساوجی"

موهاش دنیام بود..

خواستم  دست به موی ش ببرم خواب شود..

عطر گیسوش چنان بود که بی هوشم کرد!

"کاظم بهمنی"

رویای تو..

من در این بستر بی خوابی راز

نقش رویایی رخسار تو می جویم باز..

"احمد شاملو"

خواب..

خواب در چشم من چسان آید 

چون دمی نیست خالی از سیلاب..

"فیض کاشانی"