شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

باران باش!

دوباره زنده کن این خسته‌ ی خزان‌ زده را
حلول کن به تنم،
 جان ببخش و جانان باش!
کویر تشنه ‌ی عشقم
 تداوم عطشم
دگر بس است!
 ز باران مگوی، 
باران باش!
"حسین منزوی "

به زنی..

به زنی سرد شده در دل تابستانت!

به زنی رقص کنان در وسط بارانت!

به زنی خسته از این آمدن و رفتن ها

به زنی بیشتر از تو، تنها..!

"سید مهدی موسوی"

مثلا..

فرض کن یک غروب بارانی ست و تو تنها نشسته ای مثلا

بعدش احساس می کنی انگار ، سخت دلتنگ و خسته ای مثلا

در همان لحظه ای که این احساس مثل یک ابر بی دلیل آنجاست

شده یک لحظه احتمال دهی که دلی را شکسته ای مثلا ؟

که دلی را شکسته ای و سپس ابرهای ملامت آمده اند

پلک خود را هم از پشیمانی روی هم سخت بسته ای مثلا

مثلاهای مثل این هر شب ، دلخوشیهای کوچکم شده اند

در تمام ردیف های جهان ، تو کنارم نشسته ای مثلا

و دلی را که این همه تنهاست ، ژاپنی ها قشنگ می فهمند

مثل ویرانی هیروشیماست بعد آن جنگ هسته ای مثلا
فرض کن یک غروب بارانی ست و تو تنها نشسته ای اما
من نباید زیاد شکوه کنم من نباید . . . تو خسته ای مثلا

"سید مهدی نقبایی"

تو را به گریه می سپارم

سه روز میشود امروز پشت پنجره م

بدون وقفه بر این اتفاق میباری

تو را به گریه سپردم که وقت آن شده است

مرا به دست خدایی که رفته بسپاری..

"اهورا فروزان"

درباره ی من ..

همچون دریا برای ابر

همچون ابر برای باران

و همچون باران برای چتر

هرچیزی درباره چیز دیگری ست..

و من ..

درباره ی توام..

"احسان افشاری"

زنده باد امید..

خدا کند که امروز خوشنودی ببارد!

همان کلمات قدیمی خودم ببارند..

ستاره

دریا

خواب

تبسم

باران..

"سید علی صالحی"

بلای باران!

شهر بعد از تو بلایی بر سرم آورده که

آنچه نوح آن را بلا می خواند باران من است ..!

"حسین زحمتکش"

مراعات نظیری..

چه مراعات و نظیری ست میان کلمات

بوی تو ،

آمدنت ،

نم نم باران با عشق..

"رسول احدی"

باران نبارد کاش..

شب های دلتنگی دگر باران نبارد کاش..

آری برای جان سپردن دوری ت کافی است ..

"ناشناس"

چرا؟

شست باران همه ی کوچه خیابان ها را ..

پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!

"حسین منزوی"

روزای بارانی..

بارانی م و باز دلم کرده هوایت ..

چتری به سرم نیست بجز خاطره هایت..

"ناشناس"

خدایا...

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای..

آهسته می تراود از این غم ترانه ای..

باران شبیه کودکی م پشت شیشه هاست..

دارم هوای گریه ..
خدایا بهانه ای..!

"قیصر امین پور"

سخت است..

ای نفس گیرترین حادثه فصل خزان ..

من به اسمت برسم سخت نبارم ، 

سخت است..

"پویا جمشیدی"

آه از نگاهت..

آسمان یک سره از صبح چرا می گرید...؟

به گمانم که نگاهت به کسی افتاده ست...

"سجاد شهیدی"

ناگهان..

مثل باران بهاری که نمی گوید کی؟

بی خبر در بزن و سرزده از راه برس..!

"حسین منزوی"

اکران خاطره ها..

دوباره ساعت صفر و غزل غزل باران..

شروع نم زده ی جاده های بی پایان..

دوباره وصل و فراق و قرار عاشقی و 

تمام خاطره هایی که می شود اکران..

"امین قنبری"

باران تویی.. به خاک من بزن...

ماجراها زیر باران ماندنی تر می شوند..

میروی از پیشم اما روز بارانی نرو...

"محمد شیخی"

شیرین ترین طعم...

زیر باران می شود لب های خود را تر کنی.. ! 

طعم باران با لبت ... ، 

به به چه طعمی می شود...! 

"ناشناس"

تجویز..

من برای عاشق بی کس ، 

برای عاشق بی چیز ، 

راه رفتن ، گریه کردن  

زیر باران می کنم تجویز.. 

"محمد صالح اعلا"