شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

مرهم بیاور..

افسرده ایم و خسته دل از هرچه هست و نیست ..

شاید به بوی زلف تو خود را دوا کنیم ..

"محمد عزیزی"