شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

مجبور نیستی که بمانی اما نرو...!

میان این همه آری نشان خیر تو نیست ..

سفر به خیر ولی ..

این سفر به خیر تو نیست...!

"بهنام عزیزخانی"