شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

انتظار بیهوده ..

هر شبم وعده دهی کآیم و من در سر راهت

تا سحر چشم به ره مانم و دانم که نیایی..

"هاتف اصفهانی"