گفتند بخند تا بخندد دنیا..
بر زخم خودش خنده زد آدم اما ،
در خامشی سینه ی ما می بینی
اندوه خدایان اساطیری را؟!
"معصومه صابر"
خستهتر از صدای من، گریهی بیصدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو
رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس
قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به خانهام بده
یکسره فتح میشوم، با تو اگر خطر کنم
سایهی عشق میشوم، با تو اگر سفر کنم
شبشکن صد آینه با شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
با تو چه فرق میکند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
"افشین یداللهی"
یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است
باش تا کار من و عقل به فردا بکشد...
زخمی کینه ی من!
این تو و این سینه ی من
من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد...
"فاضل نظری"
حال مرا هرکسی می پرسد بگو: خوب است...
اشکش روان
اندوه جاری
زخم ها کاری ست..
"حسین دهلوی"
من تو را بر شانه هایم می کشم
یا تو می خوانی به گیسویت مرا؟
زخم ها زد راه بر جانم ولی
زخم عشق آورده تا کویت مرا...
"ناشناس"
این مجمع الجزایر افسرده
آن دختری که خواسته بودی نیست!
این خنده ی زخمی بغض آلود
این گریه های هرشب پنهانی...
"اهورا فروزان"
زخم من با زخم های تازه بهتر می شود..
خاطراتت را بیاور ، حالم اصلا خوب نیست ..!
"محمد شیخی"
در جواب راستی با خلق ، بهتان خورده ایم..
خنجر بسیار از این لطف فراوان خورده ایم..
کشتی در گل نشسته ایمن از گرداب هاست
ما که دل کندیم از ساحل ، به طوفان خورده ایم..
زخم های ما اگر در چشم مردم آشناست ،
جای حیرت نیست..
زخم از آشنایان خورده ایم..
"حسین زحمتکش"
زخم خوردم گاهی از ایشان و گاه از چشم تو..
با رقیبان بر سر جانم رقابت داشتی!
"سجاد سامانی"
تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه..
اشکی به زخم دوید ؛ ناگاه..
دیدم که هنوز عاشقم آه..
"فریدون مشیری"
لابد از احوالم به تو آمار دادند
گفتند نزدیکش نشو ، هشدار دادند..
حتما شنیدی زخم های من عمیق است..
مردان بسیاری مرا آزار دادند..
"صنم نافع"
او که همدردم شده گویا خودش هم درد بود..
او خودش زخم همان مرهم که می آورد بود..
"سعید صاحب علم"
هر روز با انبوهی از غم های کوچک
گم می شوم در بین آدم های کوچک..
با آنکه بیهوده ست اما می سپارم
زخم بزرگم را به مرهم های کوچک...
"سعید بیابانکی"
دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو ..
زخم دگر چه می زنی صید به خون تپیده را ..
"فروغی بسطامی"
گرگها
رو به دشت میروند
التیام زخم را ؛
آدمی
رو به زخمهای بیشتر ...
" سید علی میرافضلی "
از او که گفت: «یار تو هستم» ولی نبود..
از خود که زخم خورده ام از یار..
خسته ام...!
"محمد علی بهمنی"
بغلم کن غم در زخم شناور شده ام..
بغلم کن گل بی طاقت پرپر شده ام..
بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود..
بغلم کن که خدا دورتر از این نشود..
"حامد ابراهیم پور"
با دلی پر شده از زخم ، نمک می خوردیم ..
دوش وقت سحر از غصه ، ترک می خوردیم..!
"حامد عسکری"
من نه آنم که به تیغ از تو بگردانم روی
امتحان کن به دو صد زخم مرا
بسم الله!
"صائب تبریزی"