هزار سال پیش شبی که ابر اختران از دوردست می گذشت از فراز بام من
صدام کرد!
چه آشناست این صدا ،
همان که از زمان گاهواره میشنیدمش..
همان که از درون من صدام می کند
هزار سال میان جنگل ستارهها پی تو گشتهام
ستاره ای نگفت کز این سرای بی کسی، کسی صدات میکند؟
هنوز دیر نیست!
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست!
عزیز هم زبان
تو در کدام کهکشان نشستهای؟!
"هوشنگ ابتهاج"