پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند
اشهَدُ انّ ” تو” در کل جهان پخش کند
خنده بر لب بنشان حالت لبخند تو را
بدهم “حاج حسین و پسران” پخش کند
بغلم کن همه جا ! شهر حسودی بکند
چشم تو بین زنان تیر و کمان پخش کند
باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده
راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند
بشود فاش همه راز اشارات نظر!
قصه عشق مرا نامه رسان پخش کند
شعر من خوبترین شعر جهان است اگر
آنچه از روی تو دیده ست زبان پخش کند..
وصف زیبایی تو در همه ی ابیاتم
آب دریاشده تا قطره چکان پخش کند
درد یعنی تو نباشی بغلم ناز کنی...
رادیو لحظه ای آواز بنان پخش کند
"علی صفری"
گفتند بخند تا بخندد دنیا..
بر زخم خودش خنده زد آدم اما ،
در خامشی سینه ی ما می بینی
اندوه خدایان اساطیری را؟!
"معصومه صابر"
چیزی از عشق بلاخیز نمی‌دانستم
هیچ از این دشمن خونریز نمی‌دانستم
در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق
چه کنم؟ شیوۀ پرهیز نمی‌دانستم
گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟
گفت من نام تو را نیز نمی‌دانستم
بغض را خندۀ مصنوعی من پنهان کرد
گریه را مصلحت‌آمیز نمی‌دانستم
عشق اگر پنجره‌ای باز نمی کرد به دوست
مرگ را اینهمه ناچیز نمی‌دانستم...
"سجاد سامانی"
کنارم هستی و دوری..
نمیدانم چه خواهد شد!
نقاب خنده هایم را غمی مردانه می گیرد..
"ناشناس"
غبارصبح تماشاست ،
هرچه بادا باد..!
تو هم بخند ،
جهان خراب می خندد..!
"بیدل دهلوی"
تنم خلاصه ای از غم بود
اگرچه ظاهری عادی داشت
لبم برای نخندیدن
دلیل های زیادی داشت..
"حامد ابراهیم پور"
این مجمع الجزایر افسرده
آن دختری که خواسته بودی نیست!
این خنده ی زخمی بغض آلود
این گریه های هرشب پنهانی...
"اهورا فروزان"
به خنده گفتی تنها نبینمت
گفتم غم تو مانده و شب های بیکران با من..
"فریدون مشیری"
خبر داری که شهری روی لبخند تو شاعر شد؟
چرا اینگونه کافرگونه بی رحمانه می خندی..؟!
"فاضل نظری"
چنان بر چهره م با غصه چنگ انداختی دنیا
که از شادی نشانم نیست جز لبخند مخدوشی..
"سجاد رشیدی پور"
قسم به موی تو، از غم نشانه ای کوچک..
حسادتی ست که دارم به شانه ای کوچک..
تبسمی کن و بگذار باز شاد شود ،
جهان غم زده م با بهانه ای کوچک..
"سجاد رشیدی پور"
که می‌گوید «مأیوس نباش»؟
من امیدم را در یأس یافتم ،
مهتابم را در شب ،زندگی با من کینه داشت ، من به زندگی لبخند زدم!
"احمد شاملو"
کائنات فدای لبخند شیرین اول صبحت ؛ بخند!
جانم ..
تو دلخوشی روزهای کسل کننده ای ..
"علی قاضی نظام"
بخیر می شود این صبح های دلتنگی
ببین که روشنم از یاد خوب لبخندت..
"معصومه صابر"
من بهاری م اما..
حس و حالم شبیه پاییزه..
تا شکوفه میده لبخندم ،
برگای خیس از چشام می ریزه..
"ناشناس"
در قله های بی کسی م خوبم!
اینجا که ابرهای رها هستند
لبخند میزنم که از این بالا
مردم شبیه مورچه ها هستند!
"سید مهدی موسوی"
من خنده زنم بر دل ،
دل خنده زند بر من ..
اینجاست که میخندد دیوانه به دیوانه ..
"وحشی بافقی"
خودم را بی تو دلخوش میکنم جانا به هر نوعی..
گهی با اشک جانفرسا ، گهی لبخند مصنوعی...
"ه.الف.سایه"