شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

طبیبم رو میخوام..

تا چند باشی درد من؟

درمان من شو ساعتی..

"نظامی"

برنده ی عشق

تا جان و دلم باشد

من جان و دلت جویم..

یا من به کنار افتم

یا تو به کنار آیی..

"نظامی"