کمى دیر آمدى اى عشق
اما باز با این حال
اگر چیزى از این غارت زده باقیست
غارت کن...
در جواب راستی با خلق ، بهتان خورده ایم..
خنجر بسیار از این لطف فراوان خورده ایم..
کشتی در گل نشسته ایمن از گرداب هاست
ما که دل کندیم از ساحل ، به طوفان خورده ایم..
زخم های ما اگر در چشم مردم آشناست ،
جای حیرت نیست..
زخم از آشنایان خورده ایم..
"حسین زحمتکش"
وقتی که چای چشم پر رنگ تو دم باشد
مردی که پیش ت می نشیند خسته تر ، بهتر..!
"حسین زحمتکش"
حالم شبیه شانه بیچاره ایست که
در لا به لای موی تو گم کرده راه را..
"حسین زحمتکش"
شهر بعد از تو بلایی بر سرم آورده که
آنچه نوح آن را بلا می خواند باران من است ..!
"حسین زحمتکش"
اگر دستم به نا حق رفته در زلف تو
معذورم!
برای دست های تنگ ، ایمانی نمی ماند..!
"حسین زحمتکش"
باز هم خیره به عکست شده ام تا شاید
این سِری چشم تو را چشم من از رو ببرد..
"حسین زحمتکش"
از تو پرسیدم برایت کیستم؟
گفتی "رفیق" ..!
آنچه در تعریف ما گفتی ، کم از تحقیر نیست..!
"حسین زحمتکش"
گاهی مرا نگاه کنی ، رد شوی بس است..
آنان که بی کس اند به یک در زدن خوش اند...!
"حسین زحمتکش"
من تخت جمشیدم که هر کس آمده از راه
یک گوشه از ویرانیام را با خودش برده
روزی شکوهی داشتم اما نماند، افسوس
از آن شکوهم جز ستونهای ترَک خورده...
"حسین زحمتکش"