شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

اندوه خنده ی اساطیری..

گفتند بخند تا بخندد دنیا..

بر زخم خودش خنده زد آدم اما ،

در خامشی سینه ی ما می بینی

اندوه خدایان اساطیری را؟!

"معصومه صابر"

بیگانه

در دلم هستی و از حال دلم بی خبری..

غم چشمان مرا جز تو همه دنیا خواند..

"معصومه صابر"

لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست!

بخیر می شود این صبح های دلتنگی

ببین که روشنم از یاد خوب لبخندت..

"معصومه صابر"

بهارم کن..

شبیه برگ های زرد آذرماه بی تابم .

همیشه دلخوشم اما به فروردین لبخندت!

"معصومه صابر"