پایان شب من باش..
چون جای درنگی نیست..
جز عشق برای ما ،
پایان قشنگی نیست..
"سید مهدی موسوی"
به زنی سرد شده در دل تابستانت!
به زنی رقص کنان در وسط بارانت!
به زنی خسته از این آمدن و رفتن ها
به زنی بیشتر از تو، تنها..!
"سید مهدی موسوی"
مانده ام با خودم چه کار کنم!
قصد دارم به "تو" فرار کنم!
تو که در چشم هات خشم و غم است..
تو که دیوانگیت محترم است...
"سیدمهدی موسوی"
اول قصه ات یکی بودم
بعد ، آنکه نبود خواهم شد
گریه کردی و گریه خواهم کرد
دیر بودی و زود خواهم شد
مثل سیگار اوّلت هستم
تا ته ِ قصه دود خواهم شد..
"سید مهدی موسوی"
مرده بودی و کسی در نفس من جان داشت..
مرده بودی و کسی باز به تو ایمان داشت..
"سید مهدی موسوی"
از تحمل که گذشتم به تحمل خوردم..
دردم این بود که از یار خودی گل خوردم!
حرفی از عقب بداندیش به یک مست زدند ، باختم!
آخر بازی همگی دست زدند!
"سید مهدی موسوی"
در قله های بی کسی م خوبم!
اینجا که ابرهای رها هستند
لبخند میزنم که از این بالا
مردم شبیه مورچه ها هستند!
"سید مهدی موسوی"
شبیه شهر پس از جنگ ، خالی و بی ابر..
نشسته ایم برای ادامه دادن صبر..
"سید مهدی موسوی"
پاییز من ، عزیز غم انگیز برگ ریز..
یک روز می رسم و تو را می بهارمت..
"سید مهدی موسوی"
از خواب می پرم ، از تو نفس .. نفس ..
قبل از تو هیچ وقت ، بعد از تو هیچ کس ...
"سید مهدی موسوی"