شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

بهای عشق..

نازنینم! 

نیک می‌ دانم که عشق برای تو ،

"تو"ی زیبای بی‌ نقص،

نه آب می‌شود نه نان!

اما برای من، من شیدای مجنون

هم خون می‌شود، هم جان!

"نزار قربانی"

تنها پناه آدمی...

از این سرای زشت

پناه می برم به شعر!

پناه می برم به عشق!

"نزار قربانی"