من اگر میدانستم دنیا اینقدر شلوغ است
نمیآمدم!
صبر میکردم بعدها...
آخر اینهمه راه آمدم؛
دلم میخواست تنها تو را ببینم...
دلم میخواست تو را تنها ببینم...
"عباس معروفی"
یک ریز به خودم می گویم
تو را خواب دیده ام!
و تو هنگام خواب هی دور من می چرخی..
دلتنگ نگاهت میکنم ،
نگاه بر لب هام میگذاری و میگویی: دوست داشتنی من!
صدای تو می پرد توی چشم هام
و حلقه حلقه اشک درونش می گردد..!
"عباس معروفی"
من با صدای نفس کشیدنت هم عاشقی میکنم
حتی اگر آرام و بی صدا خودم را بگذارم در دست هایت و بروم!
حتی وقتی از کنارت رد شوم برای پرت نشدن حواست ،
بوی تنت را پک بزنم!
نه!
تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم ..
حتی با زندگی!
"عباس معروفی"
خواب نمی برد مرا..
یار نمی خرد مرا..
مرگ نمی درد مرا..
آه..
چه بی بها شدم!
"عباس معروفی"
خدا اگر بودم ،
تو را به کسی نمی دادم..
برای خودم برمیداشتم و
از کائنات میزدم بیرون...!
"عباس معروفی"
هرجا باشی
برای دیدن تو
شهر به شهر خواهم آمد
آنقدر که از پرتگاه زندگی بیفتم....!
"عباس معروفی"