شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شربت دیدار..

دگر از درد تنهایی به جانم یار می‌باید

دگر تلخ است کام شربت دیدار می‌باید..

"شیخ بهایی"

به زنی..

به زنی سرد شده در دل تابستانت!

به زنی رقص کنان در وسط بارانت!

به زنی خسته از این آمدن و رفتن ها

به زنی بیشتر از تو، تنها..!

"سید مهدی موسوی"

...

خلق بی جان

شهر گورستان و 

ما در غار پنهان..

یاس و تنهایی من مانند لوط و دخترانش..

"ناشناس"

مثلا..

فرض کن یک غروب بارانی ست و تو تنها نشسته ای مثلا

بعدش احساس می کنی انگار ، سخت دلتنگ و خسته ای مثلا

در همان لحظه ای که این احساس مثل یک ابر بی دلیل آنجاست

شده یک لحظه احتمال دهی که دلی را شکسته ای مثلا ؟

که دلی را شکسته ای و سپس ابرهای ملامت آمده اند

پلک خود را هم از پشیمانی روی هم سخت بسته ای مثلا

مثلاهای مثل این هر شب ، دلخوشیهای کوچکم شده اند

در تمام ردیف های جهان ، تو کنارم نشسته ای مثلا

و دلی را که این همه تنهاست ، ژاپنی ها قشنگ می فهمند

مثل ویرانی هیروشیماست بعد آن جنگ هسته ای مثلا
فرض کن یک غروب بارانی ست و تو تنها نشسته ای اما
من نباید زیاد شکوه کنم من نباید . . . تو خسته ای مثلا

"سید مهدی نقبایی"

مثل تنهایی خودم..

میروم طرح غصه ای باشم

مثل اندوه خالکوبی هاش

میروم تا که دست بردارم

از جهان مخوف خوبی هاش !

مثل تنهایی خودم ساکت..

مثل تنهایی  خودم سر سخت..

مثل تنهایی ِخودم وحشی..

مثل تنهایی خودم بدبخت !

"علیرضا آذر"

پر گشودیم..

دو آوای تنهای سر گشته بودیم،
رها در گذرگاه هستی
به سوی هم از دورها پر گشودیم...
"فریدون مشیری"

لبخندبزن !

لبخندت تفسیر شعرای مولاناست

با تو دلم گرمه ،

بی تو جهان تنهاست!

"یغما گلرویی"

کامل ترین معنا

کامل ترین معنا برای عشق

تنهایی است..

"فاضل نظری"

خوش آمدی

غمخوار من به خانه ی غم ها خوش آمدی

با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ میزنند

می بینمت برای تماشا خوش آمدی..

"فاضل نظری"

شکستن

چنان گرفته دلم از جهان که مثل سکوت

اگر به نام صدایم کنند می شکنم ..

"سعید صاحب علم"

هرجا چراغی روشنه..

باید از آن چشم بی احساس می فهمیدمت

ای که با من بودنت از ترس تنها ماندن است..

"حسین دهلوی"

زمستان سرد..

چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شد...!

ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد..

"انسیه آرزومندی"

با که گویم

با که گوییم 

حال تنها ماندن دشوار خویش..

"امیرخسرو دهلوی"

مثل تنهایی خودم سرسخت..

به خنده گفتی تنها نبینمت

گفتم غم تو مانده و شب های بیکران با من..

"فریدون مشیری"

بگذر ز من ای آشنا..

من و رسوایی و این بار گناه

تو و تنهایی و آن چشم سیاه..

از من تازه مسلمان بگذر..

بگذر ، از سر پیمان بگذر..

"افشین یداللهی"

حسرت..

می شوم بیدار و میبینم کنارم نیستی..

حسرتت سر میگذارد بی تو بر بالین من..

"حسین منزوی"

دوباره نیمه شب است و ..

دوباره نیمه شب است و

خودت که میدانی..

من و خیال تو و این سکوت طولانی..

"ناشناس"

من بی تو..

بی تو هرشب منم و گوشه  تنهایی خویش

پای در دامن غم ، سر به گریبان ملال..

"هلالی جغتایی"

خدایی..

از نگاهم رفتی و دارد خدایی می کند

بغض هایی از رگ گردن به من نزدیک تر..

"فرامرز عرب عامری"

دیدم که هنوز..

تنها

غمگین

نشسته با ماه

در خلوت ساکت شبانگاه..

اشکی به زخم دوید ؛ ناگاه..

دیدم که هنوز عاشقم آه..

"فریدون مشیری"

تنهایی..

یک عمر در خود ریختم تنهایی خود را ..

انگار کن کوهی که آتش بر جگر دارد..

دلشوره ای دارم ..

گمانم ماهی سرخی ، در عمق دریایی به قلابی نظر دارد..

"مهدی فرجی"

حاصل عشق..

هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید

هر قدر یعقوب تنها شد ، زلیخا بیشتر..

"حامد عسکری"

با تو بودن..

با تو 

من دیگر در سحر رویاهایم تنها نیستم..

"احمد شاملو"

چه کنم؟

بی تو با قافله ی غصه و غم ها چه کنم؟!

تار و پودم..

تو بگو با دل تنها چه کنم..

"ناشناس"

کس نیست در این گوشه..

کس نیست که دل سوی من آرد

تا غصه روزگار گویم..

"سعدی"

ارغوانم دارد می گرید..

من در این گوشه که از دنیا بیرون ست

آسمانی به سرم نیست..

از بهاران خبرم نیست..

"ه.الف.سایه"

...

از غم غربتش آزرده خدایا مپسند

آن سفر کرده ی ما را به وطن بازرسان..

"شهریار"

به پایان آمد این قصه ..

سودای دلنشین نخستین و آخرین

عمرم گذشته است و توام در سری هنوز..

"حسین منزوی"

من همانم که..

چشم من چشم تو را دید ولی دیده نشد..

من همانم که پسندید و پسندیده نشد..

"سجاد سامانی"

ای عشق ببین..

تنهایی و رسوایی

بی مهری و آزار

ای عشق ببین من چه کشیدم تو چه کردی..

"فاضل نظری"