شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

... :)

من ز یاران چشم یاری داشتم

من به دشمن‌ها چه کاری داشتم؟

گر چه امروز از قلم افتاده‌ام؛

در گذشته اعتباری داشتم

حال من آشفته چون حالا نبود

پیش از این دلدار و یاری داشتم

همچنین با آن رقیب نقطه چیــــن

دشمنی آشکاری داشتم...

ناگهان دلدار من ول کرد و رفت

تا که قصد خواستگاری داشتم!

گفتم: ای دار و ندارم داشتیم؟

گفت: تو نه، بنده آری داشتم!

کاش می‌شد از شما دل را برید؟!

کاش از خود اختیاری داشتم!

"سعید تارم"