خستهتر از صدای من، گریهی بیصدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو
رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس
قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به خانهام بده
یکسره فتح میشوم، با تو اگر خطر کنم
سایهی عشق میشوم، با تو اگر سفر کنم
شبشکن صد آینه با شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
با تو چه فرق میکند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
"افشین یداللهی"
تو را به هرچه تو گویی
به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه
صبر مخواه..
که صبر راه درازی به مرگ پیوسته است ..
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه..
تو دوردست امیدی و پای من خسته است ...
"فریدون مشیری"
خواب مرگم باد اگر دور از تو خوابم آرزوست .
خون خورم بی چشم مستت گر شرابم آرزوست ..
"ناشناس"
از حسرت بازی دستت لای موهایم ..
از گریه هایم لا به لای آرزوهایم .
تا خودکشی در انتهای جستجوهایم ،
باید کسی باشد بگوید: وااای..
اما نیست ..!
"پویا جمشیدی"
با تو بودن آرزویی تا ابد شاید محال
خوش به حال هرکسی دلتنگ و بی تابش تویی..
"شهرام میدری"
این که با خود می کشم هر سو ، نپنداری تن است!
گور گردان است و در آن آرزوهای من است...!
"سیمین بهبهانی"