شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

باران باش!

دوباره زنده کن این خسته‌ ی خزان‌ زده را
حلول کن به تنم،
 جان ببخش و جانان باش!
کویر تشنه ‌ی عشقم
 تداوم عطشم
دگر بس است!
 ز باران مگوی، 
باران باش!
"حسین منزوی "
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد