شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

نمی دیدم ..

به کوری می کشید ای کاش کارم بی تو  ، چون یعقوب..

ولی هرگز نمی دیدم «عزیز» دیگران هستی ..!

"جواد منفرد"

به من برگرد...

دوری از تو مقطعی بود و نه قطعی 

شک نکن!

باز خواهد گشت هر موجی به دریای خودش..

"جواد منفرد"

جدایمان کردند..

زورکی ما را جدا کردند تا باور کنیم 

آن بلایی که سر لیلی و مجنون آمده..

"جواد منفرد"

...

برگشتنم چو رجعت نعشی به زندگی ست ..

بیهوده امتحان نکن امری بعید را ..

"جواد منفرد"

بهم ریختگی ..

زلزله یعنی

 قدم های تو وقت رفتنت!

مثل یک شهرم 

که می ریزد بهم این روزها...

"جواد منفرد"