شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

مبادا خاطرش..

او مرا خاطر برنجاند

من او را عذر خواهم ، همچنان گویم:

مبادا خاطرش رنجیده باشد..

"اوحدی مراغه ای"

صبر..

هرچه گویی بتوانم 

مگر از روی تو صبر..

"اوحدی مراغه ای"

گریه ی بی حاصل..

هر شب از درد فراق تو بگریم تا روز

عجب ای گریه ی شب ها

که نکردی اثری..

"اوحدی"

گناه مشترک..!

گر کند میل به خوبان دل من ، عیب مکن!

کاین گناهی است که در شهر شما نیز کنند..

"اوحدی"

مرو امشب ...

مکن از برم جدایی

مرو از کنارم امشب..

که نمی شکیبد از تو

دل بی قرارم امشب..

"اوحدی"

سخت جان..

گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم!

آری برسم گر ز غمت زنده بمانم!

"اوحدی مراغه ای"

قاتل جانم...

دل به کسی سپرده م کو همه قصد جان کند..

کام کسی روا نکرد اشک بسی روان کند..

"اوحدی"

من جز تو کس ندارم..

پنهان اگرچه داری ، چون من هزار مونس..

من جز تو کس ندارم ، پنهان و آشکارا..

"اوحدی مراغه ای"

نرو..

امشب از پیش من شیفته دل دور مرو..

نور چشم منی ای چشم مرا نور ، 

مرو...

"اوحدی"

بی تو...

بی تو تاریک نشستم

تو چراغ که شدی...؟!

"اوحدی"