شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

زمستان سرد..

چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شد...!

ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد..

"انسیه آرزومندی"

در بهار بی من چه میکنی..

پاییز تو سر می رسد ،

قدری زمستانی و بعد..

گل می دهی ، نو می شوی ..

من در بهارت نیستم!

"افشین یداللهی"

بهار میشود..

هی یار .. یار!

اینجا اگرچه گاه گل به زمستان خسته خار می شود..

اینجا اگرچه روز گاه چون شب تار میشود..

اما ..

بهار میشود!

من دیده ام که می گویم..

"سید علی صالحی"

دل نگرانم!

برف بارید به این شهر

کجایی بی من؟!

کاش سردت نشود ..

دل نگرانم!

برگرد..!

"ناشناس"

صبر باید...

بر زمستان صبر باید 

طالب نوروز را ..

"سعدی"

بهار..

اسفند لبخند زمستان است 

از ذوق بهار..

"ناشناس"



+ نمیدانم چند نفر اینجا رو میخوانند  ، چند هفته ای مریض بودم و عذرخواهی میکنم از نبودن هایم..

...

سرد است هوا..

بیرون اگر می روی ،

دست های مرا با خودت ببر..!

"رضا کاظمی"

برف می باره ..

رفتی و آسمان به حرف آمد..

تو نبودی..

چقدر برف آمد..!

"سعید بیابانکی"

قحطی ..

گرم است بازار پوشاک زمستانی..

در شهر گویی قحط آغوش است..!

"احسان پرسا"