شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

اگر تو نبودی...

اگر تو نبودی عشق نبود

همینطور اصراری برای ادامه ی زندگی

اگر تو نبودی زمین یک زیرسیگاری گلی بود

جایی برای خاموش کردن بی حوصلگی ها

اگر تو نبودی من کاملا بیکار بودم!

هیچ کاری در این دنیا ندارم

جز دوست داشتن تو...

"رسول یونان"

دیوانگی...

زندگی کمی دیوانگی می خواست

اما ما زیادی دیوانه شدیم...

"رسول یونان"

نرسیدم..

هیچ قطاری حاضر نبود

مرا به تو برساند..

من به تو نرسیدم!!!

"رسول یونان"

فقط با تو خوب بود..

تماشای بازار و آدم ها از پشت این پنجره فقط با تو خوب بود..

فقط با تو خوب بود..

گوش دادن به آواز نوازندگان دوره گرد ، بعد از تو..

تنهایی در من جسمت یافت ..

سیگاری گوشه ی لبم گذاشت و مرا دور کرد ، در عصرهای خیس بهار..

"رسول یونان"