شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

حیف نیست ...؟!

نه که فکر کنی برای خودم می گویم 

اما ..

حیف تو نیست که 

با من نیستی ...؟!

"کامران رسول زاده"

من و تو..

وقتی همه جا از غزل من سخنی هست

یعنی همه جا تو ، همه جا تو ، همه جا تو..

پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟!

تا شرح دهم از همه ی چرا تو...!

"محمد علی بهمنی"

شهد شیرین لبت ..

من به کندوی عسل های لبت حساسم ..

با زبان پاک نکن ظرف عسل را لطفا ...!

"ناشناس"

حسادت عاشقانه...

ابرهای روی خانه ات ،

پرنده های روی بامت ،

همان گیلاس های به درخت رو به پنجره ات،

من ، 

از حسادت همین ها خواهم مُرد....           

«محمد برقعی»

مستاجر تن توام..

ببین چه خانه خرابم..!

چهارخانه بپوش..

بگو اجاره ی یک خانه از تو روزی چند..؟!

"نرگس میرفیضی"

باخت شیرین..

بازنده شدن حس بدی نیست ، اگر من

با میل خودم دل به شما باخته باشم...!

"چکامه کریمی"

از صبا پرس..

از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح

بوی زلف تو همان مونس جان است که بود..

"حافظ"


ای کاش..

ای کاش نگاه خسته را خوابی بود..

یا در شب بی ستاره مهتابی بود..

ما مثل دو کاج دور از هم هستیم

ای کاش که بین من و تو تابی بود..

"احسان افشاری"

نام تو ...

تسبیح می سازم از اسم زیبایت

هر صبح

نام تو را صدبار می بوسم...

"سیدعلی میرافضلی"

دیوانگی ...

درمان درد عاشقان صبر است 

و من دیوانه ام ...

نه درد ساکن می شود،

نه ره به درمان می برم...

"سعدی"



نقاشی لبت را خنده باید..

جز خنده سزاوار برای دهنت نیست ..

نقاشی رنگ لبت این قدر که شاد است ...!

"ناشناس"

من و تو ..

تو آهوی رهای دشت های سبزی 

اما من

پلنگ سنگی دروازه‌های بسته ی شهرم...

"فاضل نظری"

اصفهان من ...!

اصفهان با آن همه وسعت شده نصف جهان

یک وجب قد داری و کل جهانم گشته ای...!

"ناشناس"

زلزله ..

این لرزش تهران ز تکان دل یار است

ای مرگ براین شاعر اگر یار غمین است..

"ناشناس"

دیوانه منم..!

پلک می زنی ، جهانم زیر رو می شود..

موهایت را باز می کنی ، طوفان می شود..

می خندی ، بهار می آید..

دیوانه منم!

که خانه ام را روی گسل خطرناک تن تو ساخته ام...

"علیرضا اسفندیاری"

کدام ملت و مذهب...؟

به کدام مذهب است این؟ 

به کدام ملت است این؟

که کُشند عاشقی را که:

تو عاشقم چرایی؟!

"عراقی"

نبودنت را هیچ واژه ای معنا نیست..

وقتی کنارم نیستی 

 صبحانه یک تکلیف بی معنی است  

این چای 

 با صد من عسل شیرین نخواهد شد ..  

 

 " سید علی میر افضلی "

چه داند ..

آن را که غمی چون غم من نیست چه داند

کز شوق توام دیده چه شب می گذراند...

"سعدی"

مرا ببخش!

خیلی قشنگی!
مرا ببخش که بد نوشمت!

"افشین صالحی"


گناه مشترک...!

شکایت می کنی اما خودت هم در یقین هستی..

در این عاشق شدن با من گناهی مشترک داری...!

"ناشناس"

در کار خیر حاجت استخاره نیست ...

رسمی نباش پیش من ، اینجا اداره نیست!

قلبم سند به نام تو خورده ، اجاره نیست!

شاید گناه می شود این بوسه ها ولی

آنجا که عشق امر کند ، هیچ چاره نیست!

عشق نهفته در دل " من دوست دارمت "

ما بین صد هزار نهاد و گزاره نیست!

تا نور آسمان منی در کنار تو

یک ذره احتیاج به ماه و ستاره نیست!

در چشم هات عشق نفس می کشد ولی

ابراز دوستی که به ایما اشاره نیست!

با بوسه هات کار دلم را تمام کن ..

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست!

"حانیه دری"

مردانه عاشقم ...!

من از تمام مردان روزگار 
خسته ترم
اما هنوز
بیش از همه ی زن های دنیا
برای تو می میرم..

"ماندانا طورانی"

مبهوت توام...

این دهان باز و چشم بی تحرک را ببخش!

آنقدر جذابیت داری که حیرت می کنم!

"کاظم بهمنی"

فال امشب ..

زدم دل را به حافظ، دیدم او امشب برای من

"لبش می بوسم و در می کشم می" در نظر دارد

"بهمن صباغ زاده"