شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

صبح دلتنگی...

عقل با دل رو به رو شد

صبح دلتنگی بخیر..

"فاضل نظری"

خودم خواستم با تمام وجود...

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است

باش تا کار من و عقل به فردا بکشد...

زخمی کینه ی من!

 این تو و این سینه ی من

من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد...

"فاضل نظری"

چشم هایت ..

دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران ..

دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران ..

"سعدی"

شرط عقل ؟!

کاری به کار عقل ندارم ، به قول عشق

کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا..

گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست ..

ای خواجه!

احتیاط کجا؟

عاشقی کجا؟

"فاضل نظری"