کجا رسد به تو مکتوب گریه آلودم؟
که باد هم نبرد نامه ای که نم دارد..
"صائب تبریزی"
درد را سر ،
داغ را لخت جگر ،
غم را دلم..
درد و داغ عشق را آماده ای چون من کجاست!؟
"صائب"
ربوده است آنچنان فکر و خیال او مرا صائب
که پیش پا به چندین دیده بینا نمی بینم ..
"صائب"
بی کسی دل های غمگین را کند غمخوار هم ..
غم دل ما را نوازش کرد و دل غم را نواخت..
"صائب تبریزی"
ز فرقت تو ز دل امشب اضطراب نرفت ..
ستاره محو شد و چشم من به خواب نرفت ..
"صائب تبریزی"
نمی دانم که را دیدم که از خود می رود هوشم!
جنون آهسته می گوید مبارک باد در گوشم...
"صائب"
سینه را مجمر کنم تا دل تهی گردد ز آه ..
نیست بس یک روزن این غمخانه ی پر دود را ..
"صائب تبریزی"