شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

ادمی دیگر...

چنان چسبانده ام هر تکه از دل را به یکدیگر..

که کم کم می شوم بعد از غم تو آدمی دیگر..

"فرامرز عرب عامری"

خدایی..

از نگاهم رفتی و دارد خدایی می کند

بغض هایی از رگ گردن به من نزدیک تر..

"فرامرز عرب عامری"

لباس آغوشت..

رو به این آیینه هر پیرهنی پوشیدم..

غیر آغوش تو چیزی به تنم جور نشد..

"فرامرز عرب عامری"

بیا ...

خودم که هیچ ،

دلم که هیچ ،

روزگارم هیچ ...

بیا که حال غزل های من پریشان است ..

"فرامرز عرب عامری"

غم نامه ی دیگر..

چنان چسبانده ام هر تکه از دل را به یکدیگر..

که کم کم می شوم بعد از غم تو آدمی دیگر..

"فرامرز عرب عامری"

وصال ناممکن..

همیشه دلهره دارم

از این به هم نرسیدن..

کسی سراغ نداری

تو را به من برساند؟!

"فرامرز عرب عامری"

آسوده بخواب ، من بیدارم ..

در خاطرم روانه شد و شب بخیر گفت ..

گفتم که در نبود تو شب ها بخیر نیست ...

"فرامرز عرب عامری"

شعر یعنی مهربانی تو..

رج به رج هر بیت را از روی چشمت ساختم ..

شعرهایم دستباف مهربانی هاست توست..!

"فرامرز عرب عامری"

شب بی تو...

در خاطرم روانه شد و شب به خیر گفت ..

گفتم که در نبود تو شب ها به خیر نیست ...!

"فرامرز عامری"

گریه ..

گاه می پرسند از من عاشقش هستی هنوز؟

بی تفاوت بودنم را گریه می ریزد به هم...

"فرامرز عرب عامری"