چو در دام غمی افتی پر و بال آنقدر می زن
که باشد قوت پرواز ، اگر روزی رها گردی!
"کلیم کاشانی"
هر لبش گاه تبسم معجزی دارد جدا..
یک لبش جان می ستاند ، یک لبش جان میدهد..
لحظه ای خسته ی مژگان و دمی بسته ی زلف
خوش رها کرد کلیم این دل هرجایی را ..
کی ز گرداب بلا یا رب به ساحل میرسم
من که با این دست و پا در بحر غم دارم شنا..