شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

برگزیده!

و عشق آمد و با شوق انتخابم کرد

مرا که شهر کر و کورها جوابم کرد..

"علیرضا بدیع"

قرآن عشق..

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق..

یعنی به جز حریم تو بر من حرام عشق..

"علیرضا بدیع"

انتخاب عشق..

و عشق آمد و با سوق انتخابم کرد..

مرا که شهر کر و کورها جوابم کرد ..

"علیرضا بدیع"

تکیه گاه

درخت خشکم و هم صحبت کبوتر ها..

تو هم که خستگی ت رفت ، می پری از من..

"علیرضا بدیع"

سنگ صبور من..

ای آیینه !

هم صحبت من باش که دیری ست

بی سنگ صبور است دل تنگ صبورم ..

"علیرضا بدیع"

..

کم حوصله ام مثل گلی اول پاییز..

قصری که مقارن شده با حمله ی چنگیز..

بر شاخه ی تنهایی من ، چند پرنده

دلگرم به ذکر غزلی رشک برانگیز..

از لای لبم ، سر زده یک شاخه گیلاس..

از لاله ی گوشت غزلی تازه بیاویز!

" علیرضا بدیع"

محکوم به تنهایی..

به جرم اینکه دلم آه است و آهن نیست ..

کسی به جز تو در این روزگار با من نیست ...!

"علیرضا بدیع"

جنگاور موی ت ...

اگر سنجاق مویت وا شود از دست خواهم رفت 

که سربازی چه خواهد کرد با انبوه جنگاور...؟

"علیرضا بدیع"

پایتخت جهان..

قشلاق کرده ام به تو از دست زندگی
چندی ست پایتخت جهانم اتاق توست!
"علیرضا بدیع"