چنان بر چهره م با غصه چنگ انداختی دنیا
که از شادی نشانم نیست جز لبخند مخدوشی..
"سجاد رشیدی پور"
قسم به موی تو، از غم نشانه ای کوچک..
حسادتی ست که دارم به شانه ای کوچک..
تبسمی کن و بگذار باز شاد شود ،
جهان غم زده م با بهانه ای کوچک..
"سجاد رشیدی پور"
به چشم خسته ی من نیز خواب می رسد اما ..
شب فراق ، دل بی شکیب اگر بگذارد ..
"سجاد رشیدی پور"
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده ات را..!
"سجاد رشیدی پور"
پناه می برم از شر شهر بی تو به غربت ..
به گوشه ای که غمم را به گوش جاده بگویم..
"سجاد رشیدی پور"