شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شکار..

ما را شکار کرد و 

بیفکند و 

برنداشت..

"خاقانی"

بیا..

بیا ..

که درمان منی ..

"خاقانی"

چه صبحی ؟

آمد نفس صبح 

و 

سلام ت نرسانید..

"خاقانی"