نیمه های شب است و بیدارم..
نیمه های شب است و خوابیدی..
کاش هرگز تو را نمی دیدم..
کاش هرگز مرا نمی دیدی..
"اهورا فروزان"
سه روز میشود امروز پشت پنجره م
بدون وقفه بر این اتفاق میباری
تو را به گریه سپردم که وقت آن شده است
مرا به دست خدایی که رفته بسپاری..
"اهورا فروزان"
در شهر پرسه میزنم و درد میکشم..
در کوچه راه میروم و گریه میکنم..
در خانه چای میخورم و ضجه میزنم..
سهم من از زنانگی م یک جهان غم است..
"اهورا فروزان"
رفتنت اوج جنگ در من بود
خواهش و التماس از دشمن!
رفتی و من به چشم خود دیدم
دردهایی قوی تر از مردن..
"اهورا فروزان"
این مجمع الجزایر افسرده
آن دختری که خواسته بودی نیست!
این خنده ی زخمی بغض آلود
این گریه های هرشب پنهانی...
"اهورا فروزان"