حال مرا هرکسی می پرسد بگو: خوب است...
اشکش روان
اندوه جاری
زخم ها کاری ست..
"حسین دهلوی"
سوگند او که گفت "پریشان و عاشق است"
باور نکردنیست ولی سادهایم ما!
از ما گذشت تا که به مقصود خود رسد...
در چشم بیملاحظهاش جادهایم ما!
پا میخوریم و حرمتمان کم نمیشود
زحمت نکش رفیق!
که سجادهایم ما!
"حسین دهلوی"
باید از آن چشم بی احساس می فهمیدمت
ای که با من بودنت از ترس تنها ماندن است..
"حسین دهلوی"
اگر چه با غم عشقش خراب کرد مرا..
دلم خوش است که او انتخاب کرد مرا..
نخورده مست شدم تا شنیدم آن ساقی
به نام کوچکم آن شب خطاب کرد مرا ..
"حسین دهلوی"
من بهم ریخته ام بی تو، چنان درویشی
که پر از شک شده یاهوی بهم ریخته اش...!
"حسین دهلوی"