حس میکنم کنار تو از خود فراترم..
درگیر چشم های تو باشم رهاترم..
حالم بد است ..
با تو فقط خوب می شوم..
خیلی از آنچه فکر میکنی مبتلاترم..
"اصغر معاذی"
بانو..
به بی قراری شاعر ببخش اگر
این شعرها به حضرت چشم ت جسارتند..
هی کوچه ..
کوچه..
کوچه..
به پایان نمی رسم..
شب های سرد و ابری من بی نهایت اند..
"اصغر معاذی"
دور از نگاه سرد جهان ،
دست های من ..
با بافه های موی تو سرگرم خلوت اند ...
"اصغر معاذی"