شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

یوسف گمگشته..

یوسف گمگشته برگرد زلیخا دارد

بی تو و پیرهنت گریه کنان می میرد..

"ناشناس"

کیست مقصر دوری..؟

هر شب که گریه هست ، چرا شانه ی تو نیست ؟

این هست و نیست های مداوم به پای کیست..؟!

"ناشناس"

من زیر گریه شکستم ...

وقتی که تیر خاطره توی گلو نشست

وقتی که بغض آمد و این رو به رو نشست

در خاطرات من بجز افسانه ات نبود،

من زیر گریه بودم و تو شانه ات نبود...

"پویا جمشیدی"

اما نیست ..

از حسرت بازی دستت لای موهایم ..

از گریه هایم لا به لای آرزوهایم .

تا خودکشی در انتهای جستجوهایم ،

باید کسی باشد بگوید: وااای..

اما نیست ..!

"پویا جمشیدی"

شب های پاییزی...

شب از شب های پاییزی ست..

از آن همدرد و با من مهربان شب های شک آور..

ملول و خسته دل ،

گریان و طولانی..

"اخوان ثالث"

خدایا...

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای..

آهسته می تراود از این غم ترانه ای..

باران شبیه کودکی م پشت شیشه هاست..

دارم هوای گریه ..
خدایا بهانه ای..!

"قیصر امین پور"

بیچاره دل..

نمی دانم چرا اما به قدری دوستت دارم که

از بیچارگی گاهی به حال خویش می گریم ..

"فاضل نظری"

سخت است..

ای نفس گیرترین حادثه فصل خزان ..

من به اسمت برسم سخت نبارم ، 

سخت است..

"پویا جمشیدی"

شب به فنا ...!

بمان کنار من امشب..

دوباره شعر بخوان تا ..

برای هردویمان بعد گریه چای بریزم ...

دلم گرفته ازین جا..

کمی مراقب من باش!

دلم گرفته برای تو..

شب بخیر عزیزم..

"حامد ابراهیم پور"

دردی گریه آلود

درون سینه ام دردی ست خونبار

که همچون گریه می گیرد گلویم ..

غمی آشفته ، دردی گریه آلود

نمی دانم چه میخواهم بگویم ..

"هوشنگ ابتهاج"

می گریم ..

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ..؟

سوال می کنی و در جواب می گریم ..

غزل ، قصیده ، ... چه فرقی ست وقت دلتنگی؟

که با شنیدن هر بیت ناب می گریم ..

شراب می خوری از التهاب می خندی..

شراب می خورم از التهاب می گریم ..

"ناشناس"

شب های بیداری..

از خود صبح فقط منتظرم شب بشود..

تا پتو را بکشم روی سرم گریه کنم...!

"نفیسه سادات موسوی"

باران بی امان ..

و گریه ای که بعد از تو ..

امان نمی دهد مرا ..

"مریم قهرمانلو"

یاد تو در خاطر من ..

بغض من گریه شد و راه تماشا را بست ..

از تو جز منظره ای تار ندارم در یاد..

"احسان افشاری"

عاشق که میشی..

غرور لعنتی م را شکست رفتن تو!

بمان!

که گریه ی وامانده اختیاری نیست ..

"سجاد شیرازیان"

حکایت زندگی..

صاحبدلی کجاست که 

خواند به یک نگاه 

در اشک ما

حکایت گویای زندگی..

"معینی کرمانشاهی"

میرود خانه م بر آب ..

خواهم از گریه دهم خانه به سیلاب امشب..

دوستان را خبر از چشم پر آبم مکنید..

"محتشم کاشانی"

خنده ی تلخ من از ...

داغ جانسوز من از خنده ی خونین پیداست ..

ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است ..

"رهی معیری"

تجویز..

من برای عاشق بی کس ، 

برای عاشق بی چیز ، 

راه رفتن ، گریه کردن  

زیر باران می کنم تجویز.. 

"محمد صالح اعلا"

امان از دل زینب...

بس که دلتنگم اگر گریه کنم میگویند:

قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد..

عشق رازی است که تنها به خدا باید گفت ..

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد...

"فاضل نظری"

دنیای دیگر...

به جز هوای تو و شانه‌های آرامت

برای گریه مگر جای دیگری هم هست

به کام دل نرسیدیم اگر در این دنیا

به این خوشیم که دنیای دیگری هم هست...

"سعید بیابانکی"

لال شدم ...

هزار شکوه به دل داشتم، هزار افسوس

که گریه راه گلویم گرفت و لال شدم..

"شهریار"

گریه ..

گاه می پرسند از من عاشقش هستی هنوز؟

بی تفاوت بودنم را گریه می ریزد به هم...

"فرامرز عرب عامری"