شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

بی نهایت..

بانو..

به بی قراری شاعر ببخش اگر

این شعرها به حضرت چشم ت جسارتند..

هی کوچه ..

کوچه..

کوچه..

به پایان نمی رسم..

شب های سرد و ابری من بی نهایت اند..

"اصغر معاذی"

عاشق کش..

تو از قبیله ی قاجاری

من به چشم های تو مشکوکم!

رسیده ای که امیری را

ز چشم شاه بیندازی..

"ناشناس"

بشارت..

هر آن چشمی که گریان است در عشق دلآرامی

بشارت آیدش روزی ز وصل او پیغامی..

"مولانا"

خسته ی دردم..

ای دل رنجور من

از من چشم همدردی مدار..

خسته ی دردم!

پرستاری نمی آید ز من..

"رهی معیری"

بی خوابی..

یک شب خیال چشم تو دیدیم ما به خواب

زان شب دگر به چشم ندیدیم خواب را...

"سلمان ساوجی"

رقابت ناسالم!

زخم خوردم گاهی از ایشان و گاه از چشم تو..

با رقیبان بر سر جانم رقابت داشتی!

"سجاد سامانی"

زنده باد..

در تکلم کور باش کلمات

چشم های خسته ی مرا از من گرفته اند!

اما من..

اشاره به اشاره از حیرت بی باور شب

به تشخیص روشن روز خواهم رسید..

پس..

زنده باد امید!

"سید علی صالحی"

عاشقی ست این ..

با مطلع ابروی تو هوش از سر من رفت

پیداست که بیت الغزل چشم تو چون است ..

با زلف  تو کارم به کجا می کشد آخر؟

حالی ز دستم سر این رشته برون است ..

"هوشنگ ابتهاج"

نگاه ..

چگونه  سیر شود چشمم از تماشایت؟

که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی..

"حسین منزوی"

نور دیده م..

غیر رویت هرچه بینم

نور چشمم کم شود..

"مولانا"

...

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا گشتن زمین ، ماه است..

شب مشاهده ی چشم آن کمان ابروست

کمین کنید رقیبان ، سر بزنگاه است ..

"فاضل نظری"

حسرت رویا..

رنگ رویا زده م بر افق دیده و دل

تا تماشا کنم آن شاهد رویایی را..

"شهریار"

من همانم که..

چشم من چشم تو را دید ولی دیده نشد..

من همانم که پسندید و پسندیده نشد..

"سجاد سامانی"

خواب..

خواب در چشم من چسان آید 

چون دمی نیست خالی از سیلاب..

"فیض کاشانی"

ناسپاسی..

دادم به چشم او دل اندوه پیشه را

غافل که مست می شکند زود شیشه را..

"عرفی شیرازی"

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

چمدان دست تو  و ترس به چشمان من است..

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است..

"علیرضا آذر"

رهایی...

لحظه ای خسته ی مژگان و دمی بسته ی زلف

خوش رها کرد کلیم این دل هرجایی را ..

"کلیم کاشانی"

تو بمان و دگران ..

چشمت به چشم ما

و دلت پیش دیگری ست ..

"فاضل نظری"

من بهاری م اما..

من بهاری م اما..

حس و حالم شبیه پاییزه..

تا شکوفه میده لبخندم ،

برگای خیس از چشام می ریزه..

"ناشناس"

کاش بیداری نبود..

چشم به حیرت گشودم و تو نبودی..

کاش سر از خواب برنداشته بودم..

"فاضل نظری"

سقای حسین ..

همه خواهشم از دست کماندار این بود

بزند چشم مرا  ، تیر به مشکم نزند..

"حسین دهلوی"

فلسفه عشق...

عاشقت باشم و پنهان کنم و پیر شوم ..

این خودش فلسفه عشق درونی من است ..

هی نگاهت بکنم ، گم بشوم در چشمت..

گم شدن در شب چشمان تو پیدا شدن است ..

"ناشناس"

...

گران گشتم به چشمش

بس که رفتم بی سبب سویش

مرا زین پای بی فرمان

چه ها بر سر نمی آید..

"صائب تبریزی"

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید..

اناری ترک خورده در چشم من

جهان در نگاهم شده غرق خون

و بغضی گرفته گلوی مرا..

برای سرودن زبانم دهید..

"امید صباغ نو"

گوشه ی چشمی داری؟

من به شهریور چشم تو ارادت دارم 

تو به دی ماه دلم گوشه ی چشمی داری؟

"ناشناس"

دیگر نمی بینم..

ربوده است آنچنان فکر و خیال او مرا صائب

که پیش پا به چندین دیده بینا نمی بینم ..

"صائب"

چه میزنی..

دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو ..

زخم دگر چه می زنی صید به خون تپیده را ..

"فروغی بسطامی"

صبح چشمان تو آغاز جهان است ..

پرسیدمش 

چگونه و کی صبح می شود؟

چشمی ز هم گشود به نرمی جواب را ...

"حسین منزوی"

حرامم باد..

خواب مرگم باد اگر دور از تو خوابم آرزوست .

خون خورم بی چشم مستت گر شرابم آرزوست ..

"ناشناس"