شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

زنده باد..

در تکلم کور باش کلمات

چشم های خسته ی مرا از من گرفته اند!

اما من..

اشاره به اشاره از حیرت بی باور شب

به تشخیص روشن روز خواهم رسید..

پس..

زنده باد امید!

"سید علی صالحی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد