شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید..

من خنده زنم بر دل ،

دل خنده زند بر من ..

اینجاست که میخندد  دیوانه به دیوانه ..

"وحشی بافقی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد