شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

زن مرد نما...

بمیری صبح و شب 

اما بخندی..!

مرد یعنی این..!

"سجاد شیرازیان"

بهار..

اسفند لبخند زمستان است 

از ذوق بهار..

"ناشناس"



+ نمیدانم چند نفر اینجا رو میخوانند  ، چند هفته ای مریض بودم و عذرخواهی میکنم از نبودن هایم..

کاش...

کاش می شد یک صبح

کسی زنگ خانه هامان را بزند بگوید:

با دست پر آمده ام! 

با لبخند ..

با قلب هایی آکنده از عشق های واقعی ..

از آن سوی دوست داشتن ها..

آمده ام بمانم ..

"سید علی صالحی"

زندگی..

چون زخم ، لب گشودن و چون شمع سوختن ..

لبخند ناگزیر ؛ همین است زندگی..

"فاضل نظری"

می گریم ..

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ..؟

سوال می کنی و در جواب می گریم ..

غزل ، قصیده ، ... چه فرقی ست وقت دلتنگی؟

که با شنیدن هر بیت ناب می گریم ..

شراب می خوری از التهاب می خندی..

شراب می خورم از التهاب می گریم ..

"ناشناس"

خنده ی تلخ من از ...

داغ جانسوز من از خنده ی خونین پیداست ..

ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است ..

"رهی معیری"

دام عشق..

تازه فهمیدم که حافظ در چه دامی شد اسیر..

با نگاهت ، خنده ات ، مویت ، شکارم کرده ای..!

"ناشناس"

بهارم کن..

شبیه برگ های زرد آذرماه بی تابم .

همیشه دلخوشم اما به فروردین لبخندت!

"معصومه صابر"

بهار خنده ، زمستان بغض...

آخرش روزی بهار خنده هامان می رسد..

پس بیا با عشق ، فصل بغضمان را رد کنیم ...

"قیصر امین پور"

بخند..

خبر مرگ مرا هر کسی آورد بخند 

زنده م می کند آخر خبر خنده ی تو... 

"حسین صیامی"

....

سکوت می کنم و بغض می شوم آرام
میان قهقهه ی خنده های اجباری ...

"احسان احسانی"

نقاشی لبت را خنده باید..

جز خنده سزاوار برای دهنت نیست ..

نقاشی رنگ لبت این قدر که شاد است ...!

"ناشناس"