اسفند لبخند زمستان است
از ذوق بهار..
"ناشناس"
+ نمیدانم چند نفر اینجا رو میخوانند ، چند هفته ای مریض بودم و عذرخواهی میکنم از نبودن هایم..
کاش می شد یک صبح
کسی زنگ خانه هامان را بزند بگوید:
با دست پر آمده ام!
با لبخند ..
با قلب هایی آکنده از عشق های واقعی ..
از آن سوی دوست داشتن ها..
آمده ام بمانم ..
"سید علی صالحی"
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ..؟
سوال می کنی و در جواب می گریم ..
غزل ، قصیده ، ... چه فرقی ست وقت دلتنگی؟
که با شنیدن هر بیت ناب می گریم ..
شراب می خوری از التهاب می خندی..
شراب می خورم از التهاب می گریم ..
"ناشناس"
داغ جانسوز من از خنده ی خونین پیداست ..
ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است ..
"رهی معیری"
تازه فهمیدم که حافظ در چه دامی شد اسیر..
با نگاهت ، خنده ات ، مویت ، شکارم کرده ای..!
"ناشناس"
آخرش روزی بهار خنده هامان می رسد..
پس بیا با عشق ، فصل بغضمان را رد کنیم ...
"قیصر امین پور"
جز خنده سزاوار برای دهنت نیست ..
نقاشی رنگ لبت این قدر که شاد است ...!
"ناشناس"