شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

دلم می خواست ..

دلم می خواست پس از اون خواب شیرین 

دیگه چشمم به دنیا وا نمی شد..

میون قلب متروکم نشونی دیگه از خاطره پیدا نمی شد ..

"افشین مقدم"

آسوده بخواب ، من بیدارم ..

دلم تنگ است و هِى پهلو به پهلو میشوم امشب

تو اما شک ندارم خواب دیدى شاه هفتـم را ..

"الهام دیداریان"

شب شد باز..

دوباره شب شد و با من حدیث بیداری..

گذشته بود شب از نیمه من ز هشیاری..

"حمید مصدق"

اگر فراغم بدهند...

به چشم خسته ی من نیز خواب می رسد اما ..

شب فراق ، دل بی شکیب  اگر  بگذارد ..

"سجاد رشیدی پور"

باز به خاطر تو..

اگرچه خواب نیاید به چشم کم سویم 

ولی به خاطر تو شب بخیر می گویم .

من از هجوم خیال تو باز بیدارم ..

بخواب راحت و خوش ای نگار مه رویم..

"امیرخسرو دهلوی"

درد دارد ...

درد دارد که هرچه بنویسی ،

نتوانی که شرح غم بدهی..

درد دارد به طفل احساست ،

شب به شب ،

قبل خواب ،

سم بدهی...!

"علیرضا آذر"

درد داریم که بیداریم..!

خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست ..

تا غمت پیش نیاید ، غم مردم نخوری..

"سعدی"

سوختم..

خفته ام امشب ولی جای من دل سوخته

صبحدم بینی که خیزد دود آه از بسترم ...

"رهی معیری"

صبح است ساقیا!

آه!

اگر بیدار نمی شدم 

چه خواب ها که برایت نمی دیدم...!

"افشین صالحی"

چنان برو که ..

گاه رفتن چنان برو که

فکر کنم خواب شیرینی بیش نبوده است ،

آمدنت...!

"رضا کاظمی"

حرامم باد خواب بی تو..

شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب...

ولی ز فکر تو خواب آیدم؟

خیال است این!

"سعدی"

ای کاش..

ای کاش نگاه خسته را خوابی بود..

یا در شب بی ستاره مهتابی بود..

ما مثل دو کاج دور از هم هستیم

ای کاش که بین من و تو تابی بود..

"احسان افشاری"

تمام شهر خوابیدن ، من از فکر تو بیدارم ...

وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است ..

شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من ...

"ناشناس"

دلخوشی ...

گاهی تو را کنار خود احساس میکنم 

اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است ...!

"محمد علی بهمنی"

من خسته م عزیز...

من خسته ام عزیز!

آنقدر خسته که می خواهم

در همین سطرها به خواب روم

و خواب خوب تو  را

واژه ، واژه

و سطر به سطر بنویسم...

"افشین صالحی"

آقا احیا بگیر امشب..

جهان قعر خواب بدی رفته است ..

به جای جهان هم تو احیا بگیر ...

"علیرضا آذر"

خیال آغوشت...

گاهی صدایم کن که این دیوانه ناگاه
در خواب آغوش تو جان نسپرده باشد...

"اصغر معاذی"

برای خوابم امشب ..

مرا آزاد کن از من

مرا آرام کن در خود ...

برای پلک‌هایم قصه‌ای تعریف کن امشب

که خوابم بهترین خواب جهان باشد ..

 

"سید علی میر افضلی"