شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

...

بگذار عمر 

بی تو 

سراپا هدر شود..

"فاضل نظری"

مستحق هجران

لاف عشق و گله از یار؟!

زهی لاف دروغ..

عشقبازان چنین ، مستحق هجرانند..

"حافظ"

گریه ی بی حاصل..

هر شب از درد فراق تو بگریم تا روز

عجب ای گریه ی شب ها

که نکردی اثری..

"اوحدی"

من همانم که..

چشم من چشم تو را دید ولی دیده نشد..

من همانم که پسندید و پسندیده نشد..

"سجاد سامانی"

ای دریغ ...

در دل همه خار غم شکستیم ، دریغ ..

وز دست غم عشق نرستیم ، دریغ..

عمری به امید یار بردیم به سر

با یار دمی خوش ننشتیم ، دریغ ..

"عراقی"

معنای عشق

دلبرا!

چون میروی ، 

دل می رود 

جان می رود

گر نیایی بی گمان ، از عشق ایمان می رود..

"مریم قهرمانلو"

ما بی تو نخواهیم حیات..

بی تو مهتاب کجا 

کوچه کجا

شعر کجا..

بی تو از باقی این عمر گذشتم..

"ناشناس"

از غم ت ویران..

غم هجران تو ای دوست  چنان کرد مرا

که ببینی نشناسی که منم یا دگری..!

"عراقی"

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟

چمدان دست تو  و ترس به چشمان من است..

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است..

"علیرضا آذر"

شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد..

امروز در فراق تو دیگر به شام شد

ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد..

"سعدی"

درد مهجوری

به ناز خفته چه داند که دردمند فراق

به شب چه می گذراند علی الخصوص غریب..

"سعدی"

آرزوی وصل..

حالی خیال وصلت

خوش می دهد فریبم..

"حافظ"

..

منم که گاه به ترک تو سخت مجبورم..

تویی که دوری تو شیشه کرده خون ها را..

میان جاده بدون تو خوب میفهمم

نوشته های غم انگیز کامیون ها را...!

"نجمه زارع"

سیلاب

شب چنان گریه کنم بی تو

که همسایه به روز ،

دست من گیرد و بیرون کشد از آب مرا..

"سعدی"

تو با من چه کردی..

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی..

سفر کرده ، با خانه ی من چه کردی؟

جهان من از گریه است خیس باران

تو با سقف کاشانه ی من چه کردی..!؟

"افشین یداللهی"

رهایی...

لحظه ای خسته ی مژگان و دمی بسته ی زلف

خوش رها کرد کلیم این دل هرجایی را ..

"کلیم کاشانی"

وای بر من ..

گر تو همراهم نباشی ..

وای من ..

"عطار"

رسوای عشق..

سخت زانوی من از بار غمت سست شده است..

می شوم بی تو قدم پشت قدم رسواتر..

"حسین دهلوی"

بی تو..

بی تو 

سرگردان تر از پژواکم در کوه ..

"حمید مصدق"

یا رب

یا رب 

نگاه کسی به کسی آشنا مکن..

ور میکنی ، کرم کن و از هم جدا مکن..

"ناشناس"

اگر بیایی و نباشم چه؟!

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم  گام

ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم!

"وحشی بافقی"

در بهار بی من چه میکنی..

پاییز تو سر می رسد ،

قدری زمستانی و بعد..

گل می دهی ، نو می شوی ..

من در بهارت نیستم!

"افشین یداللهی"

سال نو..

تا کار و بار و مشغله تعطیل میشود

هی خاطرات خوب تو تحمیل میشود

شادی گرفته  رنگ غم ، این بار اول است ..

سال نویی بدون تو تحویل می شود...

"مریم صفری"

لعنتی..

لحظه های آخر سال است و چشمانم به در

لعنتی طاقت ندارم بی تو یکسال دگر...

"ناشناس"

صبر از تو نتوانم ..

ای کاش خدا به جای صبر

تو را عطا می فرمود..

"ناشناس"

...

پیوست به دیگران و

از من ببرید..

"سعدی"

همین؟

یعنی جواب آن همه علاقه آیا

همین تو دور ُ من دور ُ گریه هامان که بی گفت و گو...؟!

"سید علی صالحی"

کاش بیداری نبود..

چشم به حیرت گشودم و تو نبودی..

کاش سر از خواب برنداشته بودم..

"فاضل نظری"

دنیای بی رحم

خیال دیدنش با ما 

ولی بوسیدنش با او

چه عدلی خفته اینجا ، عجب دنیای بی رحمی..

"ناشناس"

بی تو من فرو ریخته ام..

خوی بد دارم ، ملولم

تو مرا معذور دار..

خوی من کی خوش شود بی روی خوبت 

ای نگار؟!

"مولانا"