شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

غار تنهایی

سخن پوشیده بشنو ،

اسب من مرده ست و اصلم پیر و پژمرده  ست..

غم دل با که گویم؟!

غار...!

"اخوان ثالث"

میراث..

بعد من پیراهنم میراث فرهنگی برد..

من نماد غصه و دلتنگی و تنهایی م ..!

"ناشناس"

کیستم؟ یک تکه تنهایی..!

غریبم ..

قصه م چون غصه م بسیار..

"اخوان ثالث"

...

با همه خوب و بدت ، با همه پیچیدگی ت

درک این مسئله که بی تو بمیرم ساده ست

توی تنهائی و تب اَشهد خود را خواندم

خانه ام بی تو پر از بغضِ  موذن زاده ست

رفتنت خواب بدی بود دلم می خواهد

که از این خواب پریشان بپرم گریه کنم

از خود صبح فقط منتظرم شب برسد

تا پتو را بکشم روی سرم گریه کنم

گفته بودی که ترانه هام خاکستری اند

که چرا ذوق تو از شعر و غزل کم کرده

اولاً عشق به اندازه ی کافی تلخ است

ثانیاً غصه ی تو پاک کلافه م کرده

با خودت فکر کن آخر تو نباشی چه کسی

توی کافه وسط دود مرا نقد کند

بی تو این شاعر بدبخت، ماه دمِ بخت

در خیالات خودش با چه کسی عقد کند؟

بی خداحافظ و بی بدرقه و بی موقع

فکر کن این همه با هم غم سنگینی داشت

مثل کم ارزشیِ دسته گلی مصنوعی

عشق در زندگی ات جنبه تزئینی داشت . . .

"احسان رشیدی"

شب است و ..

شب به تنهایی خودش مامور بر آزار ماست..

وای از آن ساعت که با غم هم تبانی میکند..!

"ناشناس"

رسوای عشق..

سخت زانوی من از بار غمت سست شده است..

می شوم بی تو قدم پشت قدم رسواتر..

"حسین دهلوی"

سال نو..

تا کار و بار و مشغله تعطیل میشود

هی خاطرات خوب تو تحمیل میشود

شادی گرفته  رنگ غم ، این بار اول است ..

سال نویی بدون تو تحویل می شود...

"مریم صفری"

من و تو ..

من شاعرم

گیجم

غم انگیزم

بداخلاقم!

اما تو خوب مطلقی ، از من نمی رنجی..

"سید مهدی موسوی"

کی؟

کی ز گرداب بلا یا رب به ساحل میرسم

من که با این دست و پا در بحر غم دارم شنا..

"کلیم کاشانی"

بی تو من فرو ریخته ام..

خوی بد دارم ، ملولم

تو مرا معذور دار..

خوی من کی خوش شود بی روی خوبت 

ای نگار؟!

"مولانا"

مستی..

کجاست می؟

که غم از دل به در برد ما را ..

از این جهان به جهان دگر برد ما را..

"طالب آملی"

ای بر پدرت دنیا..

در تمام سال های رفته بر ما
روزگار
شادمانی می خرید از ما
و ماتم می فروخت
..
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها

گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت..

"فاضل نظری"

عهد شکن..

به جز غم تو که بر عهد خویش پای فشرد؟

دگر کسی ننشیند به همزبانی من ..

"فریدون مشیری"

نوبت ما هم میرسد...

در غمش هرشب به گردون پیک آهم میرسد

صبرکن ای دل ، شبی آخر به ما هم میرسد..

"بهار"

درمان مهجوری..

اندام پر از غم را 

 این درد مجسم را

زخمی که زنندم را

لبخند تو درمان است..

"ناشناس"

...

همراه بسیار است اما همدمی نیست

مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست...!

"فاضل نظری"

...

چه جان ها در غمت فرسود 

و تن ها ..

"سعدی"

ای یار..

دلم ..

دلم..

دلم را بردی به که گویم یار..؟!

غمم..

غمم..

غمم نخوردی ز چه جویم یار..؟!

"ناشناس"

غمت را به جان می خرم..

بیدار نشستم که غمت را چو چراغی

از شب بستانم ، به سحر بسپرم امشب..

"حسین منزوی"

محتاج ..

بوسه ای شاید بکاهد از ملال انگیزی م

قدر لب تر کردنی محتاج ناپرهیزی م...

"سید مهدی موسوی"

با آنکه بیهوده ست اما..

هر روز با انبوهی از غم های کوچک

گم می شوم در بین آدم های کوچک..

با آنکه بیهوده ست اما می سپارم

زخم بزرگم را به مرهم های کوچک...

"سعید بیابانکی"

تب عشق..

شب یار من تب است و غم سینه سوز هم ..

تنها نه  شب در آتشم ای گل. ..

که روز هم..

"رهی معیری"

...!

این روزها غمگین ترین مرد جهانم 

این روزها اعصاب مردم نقطه چین است ..!

"امید  صباغ نو"

دوای عشق..

علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد 

مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را ..

"سعدی"

نه غمی نه غمگساری..

تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست ..

غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست ..

"رهی معیری"

آماده ی سوختن ..

درد را سر ،

داغ را لخت جگر ،

غم را دلم..

درد و داغ عشق را آماده ای چون من کجاست!؟

"صائب"

...

تنهایی م امشب که پر است از غم غربت

آنقدر بزرگ است که در خانه نگنجد ..

بیرون زده ام تا بدرم پرده ی شب را ..

کاین نعره دیوانه به کاشانه نگنجد..

"حسین منزوی"

مدارا...

با غمت گاهی نباید ساخت ،

باید گریه کرد ..!

"کاظم بهمنی"

روزی ار..

هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین

روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا..

"سعدی"

صبح میشه این شب؟

تحمل می رود

اما..

شب غم سر نمی آید..

"اخوان ثالث"